آرشیو چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۸، شماره ۴۴۴۹
ایران فرهنگی
۱۱

ایران فرهنگی

فغان زان درنگت به هنگام صلح

درنگم به راحت همه زان شتاب

نبودست عشق تو بی هجر هیچ

نهنگی ست هجران و دریاست عشق

رخ توست خورشید و خورشید خاک

فغان زان شتاب ات به هنگام جنگ

شتابم به مردن همه زان درنگ

به یکدیگر اندر ز دستند جنگ

سخن گفت نتوانم از بس غرنگ

لب توست یاقوت و یاقوت سنگ