آرشیو دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۹، شماره ۱۹۷۸۶
ادب و هنر
۱۰

دفترخورشید

عزیزالله زیادی

دشت وچمن حرف گل روی توست

دفتر خورشید سخنگوی توست

بسته به انگشت تو تقدیر باغ

عطر پر است روشنی بوی توست

صاعقه در سینه کش آسمان

صحنه ای از خنده ی جادوی توست

این همه عاشق که به سر می روند

پای دل جمله لب جوی توست

هر که دل خویش به پرواز داد

عاشق سینای سر کوی توست

لب به تقاضا به کسی تر نکرد

بسته دل هر که به گیسوی توست