بوی بارون
تهران، هوای سربی آذر، ولی عصر
دور از نشاط صبح و کبوتر، ولی عصر
سرسام بنزها و صدای نوارها
شب های بی چراغ و مکدر، ولی عصر
خاموش در بنفش مه و آسمان خراش
در برزخی سیاه شناور، ولی عصر
پنهان در ازدحام کلاغان بی اثر
زیر چنارهای تناور، ولی عصر
خالی از اتفاق رسیدن تمام روز
دلگیر و سرد و دلهره آور، ولی عصر
با لنزهای آینه ای پرسه می زنند
ارواح نیمه جان زنان در ولی عصر
مانند یک جذامی از خود بریده است
در های و هوی آهن و مرمر، ولی عصر
یک روز جمعه سر زده آقا بیا ببین
تو نیستی چه می گذرد در ولی عصر!؟