آرشیو دوشنبه ۳ امرداد ۱۳۹۰، شماره ۲۲۱۹
صفحه آخر
۱۶
پشت صفحه

پشت دل

مهران کرمی

نوشتن در این ستون و با این سبک تقریبا حسب حال نوشتن است. نمی خواهم اینجا بشود ستون حال گیری ولی باید حالش هم باشد. گاهی اوقات باید دنبال سوژه گشت تا پیدا کرد وگاهی هم وفور سوژه است ولی دست به قلم نمی رود: به اصطلاح فرد دچار قبض درونی می شود. البته به لطف تکنولوژی، ما دیگر paperless شده ایم و باید گفت دست به کیبرد نمی رود، ولی حال درون را نمی شود کاریش کرد. امروز از آن روزها بود. دلیلش هم درون خانوادگی بود: البته منظورم خانواده مطبوعات است که به هر حال مدیرمسوول هم دست به خودکارقرمز نبرد، ما خودمان رعایت می کنیم و همه چیز را نمی نویسیم ولی بطورکلی در کار رنج هایی است که گاهی از درون آدم را می فرساید. کسانی که کار مطبوعاتی می کنند و تن شان به تن روشنفکران خورده است، معمولازودتر دچار رنجش می شوند ولی چون می خواهند خودشان مایه رنجش دیگران نشوند، آن رنجش را درونی می کنند ولی گاهی اوقات کم می آورند و بروز می دهند. به همین دلیل در تعریف روشنفکری کسانی که به روانشناسی علاقه دارند، به نوعی روان نژندی می رسند. تا کارم به کاناپه پوریا عالمی نکشیده است تمامش کنم و به انتظار ایام بسط بنشینم.