شوک در «شوک»!
30 روز از انتشار ویژهنامه شوک گذشت و مهمترین دستاورد ما که دلگرمی بسیاری در پی داشت، همراهی خوانندگان بود.
انتقاداتی شنیدیم، پیشنهاداتی گرفتیم که همه و همه از صدای گرم شما بود و ارتقای محتوایی و شکلی شوک را به همراه داشت.
هدفگذاری خاصی برای تولد شوک داشتیم و چارچوبهایی مدنظر بود که سعی کردیم با تکیه بر همان استخوانبندی پیش رویم و هیجان شوک را با مطالب شگفتانگیز و حیرتآور به شما هدیه دهیم. در شوک با وجود محوریت ماجراهای حوادثی آمدیم تا سفرهای برای درد دل باشیم، تلنگری برای دردهای پنهان مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی باشیم، هدف دوری از سیاهینمایی بود و واقعیتنگری که نیاز به شجاعت و جسارت داشت. گشتی در حوادث جنایی، طنز و عجیب داخلی و خارجی زدیم، دردنامهها را نوشتیم و روزنههای احساس امینت اجتماعی را شکافتیم و ازحادثهها درس گرفتن را آموختیم. 30 روز گذشت و شوک با عصای دستان گرم شما حالاروی پا ایستاده و قدم میزند و خیلی زود دویدن را یاد خواهد گرفت. درویژهنامه شوک از هواداران خواستیم تماس بگیرند و با ما همدل و همگام باشند. خواستیم همه بدانند که شوک از جنس، پوست و گوشت خود آنهاست و یک بچه ناتنی نیست! غم نوشتههایی داشتیم که با
حمایتهای شما شادی به ارمغان میآورد، از پسرک بستنیفروش نوشتیم و شما برای حمایت به تکاپو افتادید و...
همین تماسها واستقبالهای شما بود که ما را هم شوک زده کرد و شوق زیادی بین همکاران بهوجود آورد.
میخواهیم پویاتر شویم، به دنبال نوآوری هستیم و هر نوع ایدهای را مد نظر داریم،
میخواهیم شوک واقعا شوک باشد.