آنهایی که درس آخر استانیسلاوسکی را بعد از 4 کتاب اصلی تئوری او خوانده اند، می دانند که برخی بازی های مثال زدنی تئاتر امروز ما تکرار نیست بلکه بشدت تحت تاثیر این تئوری است و این تئوری چکیده و خلاصه اش در رهاسازی عضلانی و بیانی در نقطه اوج و اعتلای انرژی فنون ایفای نقش نهفته است. در همین باره می توان سیامک صفری را مثال زد؛ بازیگری که تمام زندگی اش در همین هنر خلاصه شده است.

برخی بر این باورند که او بازی اش رو به راوی مکرر می رود، اما در ظاهر اینگونه نیست همان طور که در بالااشاره شد، بازی این بازیگر تحت تاثیر آخرین نقطه های اعتلای نقش است. او این روزها البته بازیگری را به شیوه ای متفاوت و متدینگ و رو در رو با تماشاگران دنبال می کند.