آرشیو سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۱، شماره ۱۵۷۳
ادب و هنر
۱۵

درباره عجایب المخلوقات

عجایب دهه 90

محمدرضا اصلانی

اگر دهه 80 را خیزش فرهنگی ایران بدانیم، آغاز 90 را میوه دادن این نوزایش می توان گفت. اگر در اوایل دهه 60 کاری چون جزیره «اوتول فوگار» را آن دو نفر - همت و کاویانی- کار کردند که تداوم درام پردازی صحنه ای از تئاتر چهارسو تا نزدیک شدن به «گروتوسکی» بود و بی صدا ماند و در هیاهوی پوپولیسم دبیرستانی، تداومی نیافت، اما اکنون گویا اتفاقی افتاده؛ نوزایشی که دیگر نوزایش نیست، بل بالندگی است، در حد رسیدن به جهانی بودن. تئاتر در بی صدا شدن، صدایی عمق یافته. اتللوی عاطفه تهرانی، نمی دانم اولین بود یا چندمین، اما راه داد به آنکه تئاتر از کلام خلاص شود - چنان که جهان نیز به آن، به نحوی رسیده بود و رسیده- و بدن در ارتباط کمپوزیسیونی خود با خود و با بدن های دیگر، فرای سخن رود و خود سخن شود که این در کار «رضا ثروتی» و گروهش گسترش یافته و ترکیبی از تخیل ایهامی ایرانی، با پرفورمانس و با یادآوری بیومکانیک مایر هولد و تئاتر بی چیز/ فقیر گروتوسکی و دیگران تر و ترکیب تنالیته غالب، در رسیدن به اکسپرسیون اجرایی و تکنیکال، فهمی از بیان مدرن اشارتی صحنه را می نماید که به اجزایی سخت تکنیکال- گرچه کمی مکانیکال، که با توجه به مکتب بیومکانیک، می تواند خود راهی باشد- و توانفرسا برای بازیگران کوشای این نمایش است، که باید گفت این میوه یک جریان گسسته و به کوشش هوشمند ایرانی، پیوسته چهل و اند ساله ای است که با وجود فضای محلی- لوکال- شده و فقیرشده ایران، خود را نه جهان سومی و نه جهانی شده به معنای فرومرده در جهان، که هم سطح جهان و پیشنهاددهنده به جهان-گرچه هنوز بسیار است تا رسیدن به پیشنهاد- فرامی خواند، نسل جدید خود را فراخوانده است برای جهان و جای پای آن را در اتللوی عاطفه تهرانی و در اودیپوس حمید پورآذری، در ریچارد سوم پسیانی، در مخزن تهرانی، هریک به سهمی و نحوی می توان دید. و این عجایب مخلوقات، خود نشانه عجایب تلاش نسلی است که گویا نمی خواهندش. بخواهید این نسل را و بخواهید که این نسل برای ایران و فرهنگ ایران افتخار آورد، اعتبار، جهانی بودن و این کم دستاوردی نیست.