آرشیو یکشنبه ۱۲‌شهریور ۱۳۹۱، شماره ۵۱۶۶
تئاتر
۱۹
تحلیل یک

حرکت بر نقطه چین نمایش

یاور یاران

در رابطه با دکور صحنه یک نکته در ناخودآگاه همگی ما هست. این نکته، خواه ناخواه با ویژگی شکیلی از طراحی صحنه گره خورده است. همین ویژگی باعث آسیب شناسی بسیاری از نمایش هایی است که می بینیم.

گاهی با دکوری روبه رو می شویم که زیباست، اما در پی ارتباط آن با قصه و بافت دراماتیکی نمایش سرگردان می شویم. به راستی ما در تئاتر خود با پدیده «دکور قشنگ» روبه روهستیم. اگر این پدیده وجود داشته باشد، با آسیب های جدی در حوزه صحنه آرایی روبه رویم. زیرا از یک سو با ذهنیتی تربیت شده طرفیم که دوستدار دکور زیباست؛ از سوی دیگر زیبایی شناسی همین دکور قشنگ در ساختار منسجمی از داده های قراردادی نمی گنجد. بنابراین وقتی با عنصری برجسته از نمایش برخورد می کنیم، ذهنیت ما خواه ناخواه با آن درگیر می شود. این درگیری آسیب های خودش را دارد. ممکن است از اصل ارتباط با اثر درک مان دور شود.

شاید در چنین شرایطی است که آن گفته جذاب یرژی گروتفسکی جلوی چشمانمان می آید. به گفته او با حذف تدریجی حشو و زواید، فهمیدیم که تئاتر بدون چهره پردازی، لباس، صحنه آرایی، صحنه، جلوه های صوتی و تصویری و... نیز سرپا می ایستد. اما اگر ارتباط میان تماشاگر و بازیگر وجود نداشته باشد، اگر در دریافت مستقیم و زنده وحدت در کار نباشد، تئاتری در کار نیست. البته این یک باور حقیقی دیرین است به مرور کاربرد درست آن درمی یابیم که بیشتر نگرش های رایج ما درباره تئاتر نادرست است.

اشاره به گفته این نظریه پرداز تئاتر از زوایای خاصی قابل تامل است. اما یک اصل حیاتی و اساسی در کنه کلام اوست.

این اصل اساسی، بحث ارتباط زنده است. رابطه میان بازیگر و تماشاگر برای یک گفتمان هنری امری بی برو برگشت زیرا بدون ارتباط این دو معادله تئاتر شکل نمی گیرد. شاید اتمسفری دراماتیک شکل گیرد. شاید فضایی تزئینی ساخته شود، اما واقعیت تئاتری آن چندان باورپذیر نیست. تئاتر با باور تماشاگر در هم گره خورده است.

این باور زمینه ارتباطی او را با انتقال معانی صحنه فراهم می آورد. این انتقال معانی خواه ناخواه از طریق بازیگر ولو نه با کلام بلکه با حرکت او صورت می پذیرد. از این رو برخی از عناصر نمی توانند خط اصلی نمایش را به حاشیه برانند.