آرشیو چهار‌شنبه ۵ مهر ۱۳۹۱، شماره ۲۵۰۳
ادبیات ایران
۱۰

سال سخت

فرهاد بابایی

من فکر می کنم یک سال اخیر، یکی از بدترین دوره های نشر و چاپ کتاب در ایران بود، کما اینکه دوره های قبلی هم چندان تعریفی نداشتند، ولی در سال گذشته این وضعیت به اوج خودش رسید و کماکان حتی با گذشت نیمه اول سال جدید هم این روند ادامه داشته است. به جای اینکه امکانات بیشتری را در اختیار ناشران قرار بدهند، وضعیت چاپ را آسان کنند و تیراژ بیشتری از کتاب ها منتشر شود، قضیه برعکس شده بود و تعریف آن چنانی نداشت. این اتفاق هم در حوزه کتاب- ترجمه، شعر و داستان- و هم در زمینه کار ناشر و چاپخانه ها افتاده است، از تبعاتش هم یکی اینکه تیراژ و عناوین کتاب ها خیلی کم شد، خیلی از کتاب ها مجوز نشر نگرفتند و دست آخر هم منجر به تعطیلی چند ناشر معتبر شد و باعث معلق ماندن تعداد کثیری از نویسندگان، شاعران و مترجمان شد. به قراردادهایی که بسته شده بود، عمل نشد. آنهایی هم که کتاب اولی بودند خیلی اعتماد به نفس شان پایین آمد. به هر جهت تعطیلی انتشاراتی ها و اوضاع سخت شان فقط به خود ناشر و کارمندانش برنمی گردد، بلکه جماعت و خانواده عظیمی را در برمی گیرد به این دلیل که یک کار گروهی است، بنابراین فکر می کنم این قضیه هیچ وجه مثبتی ندارد که من بخواهم به آن اشاره کنم و درباره اش حرف بزنم.