آرشیو پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۱، شماره ۱۶۴۵
صفحه آخر
۱۲

آخرین ارمنی

محمود اشرفی

در آن پگاه سرد قایق ها به خشکی رسیدند. کرانه جنوبی ارس و دشت های پیش رو مه آلود و اندوه و اشک مسافران ارمنی ناپیدا بود. آنها سراسیمه راهی سرزمین های میانه ایران شدند. این کوچی اجباری نبود. 409 سال پیش امپراتور ایران از مسیر پیش روی سپاه عثمانی تا رود ارس عقب نشست و در طول مسیر ارمنی ها را به سرزمین ایران کوچانید. برخی تاریخ نگاران از این ماجرا به عنوان کوچی ناخواسته یاد می کنند. ارمنی ها در جامعه ایران به گرمی پذیرفته شدند. برخی به عنوان شهروند ماندند و گروهی براساس ایده هایشان به سرزمین های دیگر کوچیدند.

اما داستان «آخرین ارمنی» روستای «چهار طاق» خمین تمثیلی از دوری ایرانیان از نژادپرستی است. ارمنی ها 400 سال پیش به چهار طاق آمدند و در کنار ساکنان قبلی آن روزگار گذراندند. چند دهه پیش ارمنی های این روستا کوچ کردند. اما «توماس داودی» به عنوان آخرین ارمنی در روستا ماند و نمادی شد بر پندار مسالمت جوی ایرانیان؛ اندیشه ای که انسانیت را فراتر از مرز ها و نژاد ها تکاپو می کند. تاریخ گذشتگان پر از قوم مداری و نسل کشی در سرزمین های دور و نزدیک است.

اما تاریخ ایران گویای شواهدی از رویارویی با ستمگری و مقابله با نسل کشی است. در عهد باستان امپراتور ایران قوم بنی اسراییل را از بند بابل رهانید و در زمره قدیسین آنها درآمد.

ایران خاستگاه والاترین اندیشه های بشردوستانه؛ امروز آماج پدیده ناپسند «نسل کشی پست مدرن» است. سیاست سازان به جای اینکه اختلافات خود را به گونه دیگری حل کنند؛ شیوه تحریم علیه شهروندان ایرانی را پیش گرفته اند. نسل کشی های گذشته آثار یکباره و مقطعی داشت اما تحریم به عنوان شیوه نوین نسل کشی، پیامد های دامنه داری بر سلامت جسمی و روانی جامعه دارد. اینکه ما باید چگونه آثار «نسل کشی پست مدرن» را ببخشیم؛ در این گستره سرد و مه آلود ناپیدا ست.