آرشیو سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، شماره ۱۶۶۵
صفحه آخر
۱۶
نوشتن در سایه انقلاب

از قذافی الهام گرفتم

مریم حیدری

در این ستون نویسندگان عرب به این سوال، پاسخ می دهند که آیا تحولات اخیر جوامع عرب بر نوشتن شان و سبک و سیاقش تاثیر گذاشته اند؟ این نویسندگان در کشورهایی که در آنها انقلاب یا جنبش صورت گرفته، زندگی نمی کنند، بلکه می خواهیم بدانیم هر یک از این نویسندگان در دیگر کشورهای عرب، چگونه به این حوادث نگریسته اند؟

انور المرتجی - مراکش - نویسنده و مترجم

نوشتن در حال حاضر، اغلب در سایه جنبش های بزرگی که در جوامع عرب، اتفاق افتاده، قرار می گیرد. این حوادث، ابتدا به بهار پراگ، تشبیه شدند و نام شان شد بهار عرب. بعد نام ها بیش تر شد: جنبش عربی، انقلاب و انتفاضه و در فراوانی این توصیف ها، احساس غافلگیری و دهشتی هست که تا مرز بهت می رسد. این جنبش ها، مانند هر حادثه بزرگ دیگر، نیاز به دوری کردن از زبان گزارشی مستقیم و حفظ فاصله میان زمان نوشتن و زمان وقوع حوادث دارند. واکنش نویسندگان و هنرمندان عرب به این جریانات، متفاوت بوده. شعر، همیشه قبل و بعد از جنبش های عربی، قرار گرفته؛ همان طور که شعر «ابوالقاسم الشابی*» در «جنبش یاس» آن همه تاثیرداشت و این به دلیل توانایی شعر برای همراهی همزمان با اتفاق و انعکاس لحظات زنده در آن است، درحالی که دیگر گونه های ادبی و هنری (رمان، تئاتر و سینما)، در تاثیرپذیری از جزییات اتفاق، با هم تفاوت دارند، چون در شیوه اجرا متفاوتند.

در این مدت، همیشه در حال دنبال کردن این شبح که در آسمان عرب، در حال پرخیدن است، بوده ام. وقتی نمایشنامه «آوازی عربی در پیشگاه حاکم به امر خدا» را آغاز کردم، از قذافی به عنوان بهترین نمونه حاکم مستبد، الهام گرفتم. این جنبش ها دچار تناقضی طنزآمیز شده اند؛ مسالمت آمیز شروع می شوند و بعد به جنبش هایی خونین بدل می گردند. در شعارهای میدان ها، دموکراسی، راه حل بود، اما می بینیم که پس از پیروزی، نقیض آن، اتفاق می افتد. شعله جنبش را جوانان برمی افروزند، اما میوه ها را پیرمردان احزاب محافظه کار می چینند. با این جنبش ها، بسیاری از مقوله های شمول گرایانه و مفاهیم بزرگ، چون طلایه داری و حزب انقلابی نابود شدند. ما اکنون، در مرحله ای فراتر هستیم که پایه ریزی فردای آن، تنها با حدس و پیش بینی های خلاقانه، امکان پذیر است.

*شاعر مشهور تونسی، (1909 – 1934)