آرشیو چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۲، شماره ۱۷۴۵
هنری
۸

درباره لابیرنت جنون شر

محمدحسین زیکسری

از آن پس، فرمانروایی بر همه بدی های وجود انسان، امتیاز انحصاری جنون بود.

(تاریخ جنون، میشل فوکو) سرمونیای وحشت در حمامی قدیمی در حوالی خیابان فاطمی در جریان است. اجرایی از علی پروشانی؛ اجرایی که تماشاگران را در لابیرنت جنون اجرا محبوس و نفس ها را در سینه خاک می کند. گریختن ها لابه لای پارچه های سپید و خون آلود هزارتویی خاکی در بی زمانی و بی مکانی ای بی پایان جریان دارد.

لابیرنت اثر نویسنده شهیر اسپانیایی، فرناندو آرابال است. آرابال که خود دوران حکومت توتالیتر ژنرال فرانکو را تجربه کرده و پدرش جزو محکومان به اعدام دادگاه های فرمایشی آن زمان بوده است؛ از قربانیان بی عدالتی آن دوران به شمار می رود. آرابال سبک پانیک را به همراه یودروفسکی بنیان نهاد که مبتنی بر سه اصل وحشت، شوخی و بداهه است. وی پان (برگرفته از خدای اسطوره ای) و سرمونیا (به معنی جشن) را در کارهایش استفاده کرده است؛ جشنی سرشار از شادی، مرگ، خون و وحشت که تراژدی گروتسک روزگار ماست. انگار که انسان سقوط کرده از بهشت نخستین به واسطه گناه اولیه خود، در لابیرنت، پلان هستی را گم کرده است و سیزیف وار پیوسته در این هزارتو به بازی رهایی مشغول است. به گفته آرابال، «رنسانس دیگری از داخل گوردخمه ها را تجربه می کنیم.» و اجرای لابیرنت در داخل چنین گوردخمه ای برگزار می شود. موفقیت کارگردان در همخوانی فضای غریب و وهم آلود محیط اجرایی و سبک اجرایی اش است؛ به گونه ای که تماشاگران را حیرت زده در این لابیرنت به بازی می کشاند و یادآور جریان های off broadway است.

استپان، زندانی سرگشته ای که به هر در می زند تا از این هزارتو به در آید؛ ولی خوستینو، خدای نمایش، پدر یا صاحب نفوذ و... با همکاری دخترش او را هر لحظه بازی می دهد. فضای سادیستی – مازوخیستی ای که در جریان است با بازی بازیگران موسیقی زنده و نورپردازی جنون و سرگیجه در این هزارتو به اوج خود می رسد و اجرایی جالب و دیدنی را در نوع خود می آفریند.

آرابال: جهان در حال گردش است. به زودی در زمان سفر خواهیم کرد.