آرشیو سه‌شنبه ۵ آذر ۱۳۹۲، شماره ۲۸۳۵
روزمره ایرانی
۱۰

نقاشان زندگی مدرن

ندا عبداللهی

اینان نشسته بر طاقچه شهر بر هیچ می نگرند. سرگردان و سرگشته بی تشویش از دست رفتن زمان روزمرگی خیره بر نمای شهر شده اند. این ناظران فارغ از سرعت سرسام آور شهر در فضایی بیرون از قلمروهای معین تعاملات اجتماعی آنچنان که دیوید هاروی می گوید در فضایی که در محدوده چارچوب الگوی جغرافیایی ایستگاه های محل قرار و مدار نمی گنجد، نشسته اند و نگاه می کنند. می توان آنها را به تعبیر والتر بنیامین پرسه زنانی دانست که بی خیال مناسبات مرسوم زندگی روزمره و در تقابل با ذات زندگی شهری مدرن، در میانه شهر پشت کرده اند به کارکرد مسیرهایی که زندگی در شهر برایشان تعیین می کند. آنها از توالی خطی راه هایی که هر روز باید برای رسیدن به جایی و انجام کاری بپیمایند بیرون آمده اند و نشسته اند در جایی که کارکردی جز نگاه کردن ندارد. آنها از منظری متفاوت بر شهر و زندگی در جریان آن نگاه می کنند و در دنیای خیال شان بر اساس دیده هایشان به خلق داستان دست می زنند. آنها را می توان خالق داستان های زندگی روزمره مردم دانست. بسیارند جماعت هایی که بدون آنکه با هم بودن شان خللی در حفظ ساحت خصوصی شان ایجاد کند، در دل جمعیت شهر جایی برای خود می یابند و می نشینند و نظاره می کنند تکاپوی مردمان را برای گذران زندگی. اینان دست به خوانش نشانه ها می زنند و برخلاف قواعد موجود متن شهر را طور دیگری تفسیر می کنند. اینان نشستگان بر طاقچه شهر را می توان به تعبیر بودلر «نقاش زندگی مدرن در قلمروی زیبایی شناختی» دانست.