آرشیو چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳، شماره ۲۹۴۹
ادب و هنر
۹

سرطان جن

سرطان جن

نویسنده: رامبد خان لری

ناشر: آگه

«سرطان جن» نخستین کتاب رامبد خانلری است که به تازگی از سوی نشر «آگه» منتشر شده است. سرطان جن، مجموعه دوازده داستان کوتاه متفاوت است به نام های: از دایم آباد تا پرستیژ، ظن آباد، شلیلاجان، رقصان روی شیب ملایم تپه، ایستگاه متروی برج میلاد، با همان رگه های بنفش، عزیزاله حلالت کردم، داربی، حالادیگر یک لحظه هم تنهایم نمی گذارند، یک لقمه نان و عسل آن هم از سر حوصله، کیک کشمشی کافه نادری و مرگی که حق است، محدوده تله گذاری حیوانات موذی. نویسنده در مقدمه کتاب می نویسد: «سرطان جن بدخیم ندارد، همیشه خوش خیم است. من خطرناک ترینش را دارم، ببین که زنده ام، ببین که نفس می کشم. نشانه هم دارد، نشانه اش این است که وقت ترسیدن می گویم: بسم الله الرحمن الرحیم. شخصیتی که داستانش گم شده است، می شود خرافه. انگار که از روز اول او بوده و داستانی نبوده، پس باید باشد، اما در فضای گردوخاک گرفته روزهای اول. جان داستان هر مملکتی از روایت های زبانی آغاز می شود و مملکتی که روایت های زبانی اش در هر عصری به فراخور همان عصر مکتوب نشده باشد، ادبیات داستانی اش جان ندارد. هنوز هم اگر پدربزرگی، مادربزرگی، عزیز سالخورده یی برای نوه هایش، کوچک ترهایش از آل بگوید، از جن بگوید، این کوچک ترها پلک نمی زنند، گوش می سپارند به فانتزی سیاهی جذاب تر از «هری پاتر»ها و «ارباب حلقه»ها و... حالاکه دیگر بزرگ ترها قصه ها نمی گویند و اگر بگویند کوچک ترها حوصله شنیدن ندارند چه می شود؟ این داستان ها نباید با رشد روزگار رشد بکنند تا همیشه باشند، تا همیشه داستان بمانند تا این شخصیت داستان بمانند تا این شخصیت ها بی داستان نمانند که بشود باور اشتباه، که بشود خرافه؟...» با این دیدگاه است که نویسنده، به نوشتن این نوع از داستان ها پرداخته که شاید بتوان گفت جزو اولین تجربه های داستان کوتاه در ژانر وحشت در ادبیات داستانی ایران است که نویسنده خود نیز داعیه آن را دارد و بر آن تاکید می ورزد و اذعان می دارد که: «من میراث دار بودم و میراثم روایت های زبانی گذشتگان.»