آرشیو پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۳، شماره ۲۹۷۲
ادب و هنر
۱۲

دو نمایشنامه از میخاییل بولگاکف

آریامن احمدی

میخاییل بولگاکف، در نخستین روزهای انقلاب اکتبر در شوروی، که پزشک 26 ساله یی بود، هنوز یک سال از طبابتش نگذشته بود که شغل خود را یکسره رها کرد و به ادبیات پرداخت. بولگاکف نه تنها در ادبیات داستانی و نوشتن رمان های مشهوری چون: «مرشد و مارگاریتا»، «گارد سفید»، «دل سگ» و «برف سیاه»، بلکه در ادبیات نمایشی نیز توانست به مدد ادبیات، موفقیتی چشمگیر را از آن خود کند. او توجه زیادی به اقتباس از شاهکارهای ادبی و زندگی مشاهیر ادبی داشت، که از مجموعه 19 نمایشنامه وی، 11 تای آنها اقتباس از رمان های مشهور جهان است. از مشهورترین اقتباس های نمایشی بولگاکف که به تازگی به فارسی ترجمه شده، «جنگ و صلح» و «دن کیشوت» است که عباس علی عزتی آنها را ترجمه و نشر «افراز» منتشر کرده است. «جنگ و صلح» که اقتباسی است از شاهکار ادبیات روس و نویسنده هموطن بولگاکف، لئو تولستوی، در سپتامبر 1921 هنگامی که وی برای عزیمت به مسکو توقف کوتاهی در کی یف داشت، به ذهنش خطور کرد. بولگاکف در یادداشت های روزانه اش می نویسد: «کار اقتباس را در 24 سپتامبر 1921 شروع کردم... ولی بعد افسوس آن را ترک کردم، تا اینکه امروز 22 دسامبر 1931 کار را از سرگرفتم.» شش سال بعد از اقتباس نمایشی «جنگ و صلح»، بولگاکف به سراغ «دن کیشوت» که از آن به عنوان سرآغاز رمان نویسی جهان یاد می کنند رفت، و این بار به عکس «جنگ و صلح»، خیلی آزادانه تر به اقتباس از شاهکار سروانتس عمل می کند و آن هم به این دلیل که، متن اصلی دن کیشوت به زبانی غیر از زبان بولگاکف نوشته شده بود و دیگر اینکه این رمان دیالوگ های اندکی دارد و توصیف محور است. حاصل کار بولگاکف، اثری مستقل و زیبا است که مثل کارهای دیگر وی امضای او را دارد، به ویژه پایان تراژیک نمایشنامه که اقتباس بولگاکف را به تراژدی/کمدی تاثیرگذاری تبدیل می کند.