سنگر را خالی نکن که باز بجنگی، پس اش بگیری!
به نظر می رسد کم کم داریم قواعد بازی را یاد می گیریم و متوجه می شویم هر جا که صحنه را خالی کنیم، بی خبر سر و کله یکی از جمهوری های آسیایی اتحاد جماهیر شوروی سابق یا همین ترکیه، همسایه عزیز [که خیلی علاقه مند به تصاحب تاریخ و ادبیات ماست برای سکه زدن به نام خودش] پیدا می شود و یک دفعه می بینیم نه برایمان سر مانده نه کلاه!
البته از همان دهه هفتاد هم نشست های «ادبیات و فلسفه»، مرکز روشن اندیشی و اتاق فکر برای مقابله با این قبیل هجوم فرهنگی کشورهای یادشده بود اما از آنجا که هیچ عمری، ابدی نیست آن جلسات و آن اتاق فکر، رخت و لباس برچید و راهی «شهرکتاب» شد تا از اواسط دهه هشتاد، نه به آن حدت و شدت و تاثیرگذاری، اما با «خردک شرری» به قول اخوان ثالث، به کارش ادامه دهد و حالاهمان رویکرد خردمندانه، دوباره به قول فردوسی پور به بازی بازگشته تا ما بیش از این شرمنده نسل های بعد نباشیم. این هم شاهد مثالش: علی اصغر محمدخانی معاون فرهنگی و بین الملل شهر کتاب، بعد از بازگشت از سفر ایتالیا، درباره دستاوردهای این سفر گفته: «با همکاری رایزنی فرهنگی ایران در ایتالیا، خانه ترجمه رم، کتابخانه فلورانس، کنفرانس «تصویر ایرانیان از ادبیات ایتالیایی» در خانه ترجمه رم برگزار و در کتابخانه ملی فلورانس، نشست «عصری با مولانا» با حضور سرجیئو فوتی، مولوی شناس ایتالیایی و غلامرضا خاکی تشکیل شد. در این نشست درباره اندیشه مولانا در صلح و دوستی، صحبت و سیر مولوی پژوهی در ایتالیا تحلیل و بررسی شد و این که در زبان ایتالیایی به آثار مولوی به میزان زبان های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی توجه نشده است.» البته فقط همین نیست، قرار است آبان ماه امسال، همایش «سعدی و نوآوری های ادبی» در یک طرح مشترک ایتالیایی - ایرانی، در رم برگزار شود. بازی درست، یعنی این!