آرشیو پنجشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۳، شماره ۳۰۱۷
نسل چهارم
۹

واکنش عجیب، زندگی جدید

پرستو بهرامی راد
خانواده اول

صدای جیغ دختری می آید «مامان مغازه mossimo dutti یه مانتوی جدید آورده ازش عکس گرفتم گذاشتم تو اینستاگرام کلی لایک خورد.» مادر با ناراحتی می پرسد: «تو راه دیدی درختا رو قطع کرده بودن؟» دختر جواب می دهد: «نه مامان کاش می دیدم تا عکس می گرفتم حتما کلی لایک می خورد.» مادر سری تکان می دهد و می پرسد: «حالاقیمتش چند بود؟ باز از این مدلانبود که بابات دوست نداره؟ چه رنگی بود؟و...».

خانواده دوم

پدر بلند روزنامه می خواند «قطعی آب در نقاط مختلف شهربرای ساعاتی به علت...» خواندن روزنامه را قطع می کند و می گوید: «خانم آب ممکنه قطع شه تو روزنامه نوشته من میرم فواره ها رو روشن کنم چمنا رو آب بدم» مادر می گوید: «منم میرم پرده و ملافه ها رو بشورم.» پسر هم می گوید: «کسی حموم نره من میخوام برم یه دوش حسابی بگیرم تا آب قطع نشده.» دختر هم دارد با موبایلش حرف می زند: «حرفا میزنن من اصلانمیتونم تا شیرآب باز نباشه مسواک بزنم تازه کمتر از یک ساعت حموم مگه میشه آدم تمیز شه حالامن شنیدم قرار فشار آب کم بشه مگه سرعت اینترنته که میخوان کمش کنن...».

خانواده سوم

بحث بالاگرفته است. دو مرد همدیگر را به قصد کشت می زنند. پدر می گوید: «پسرم تو هم داری فیلم می گیری دوربین گوشیم کیفیتش خوب نیست میخوام بلوتوث کنم ممکنه خوب نباشه.» پسر جواب می دهد: «بله بابا دارم می گیرم اوه... اوه... اونجارو چاقو در آورد چه فیلمی بشه بابا بزارم تو اینترنت چه لایکی بخوره.» پدر می گوید: «دیدی چاقو رو زد تو شکمش چه فیلمی شد...».

خانواده چهارم

صدای تلویزیون می آید «تیم والیبال کشورمان با برد امروز افتخار بزرگی برای کشورمان به وجود آورد...» پسر کوچک می گوید: «داداش تیم والیبال برد بیا بریم بیرون حتما الان خیابونا شلوغ شده»، پسر بزرگ جواب می دهد: «نه دادش الان داشتم با بچه ها چت می کردم بیرون خبری نیست مگه فوتبال بوده که مردم برن بیرون تا صبح شادی کنن یه بازی والیبال که این حرفا رو نداره.» پسر کوچک می گوید: «ولی با برد این بازی رفتیم جزو چهار تا تیم.» پسر بزرگ جواب می دهد: «برو توی اینترنت الان کلی کامنت درباره شادی از برد والیبال هست همه رو لایک کن این خودش یک راه خوشحالی کردنه...».