آرشیو پنجشنبه ۳۰ امرداد ۱۳۹۳، شماره ۳۰۳۸
صفحه آخر
۲۰
نگاه 1

چشم بیدار شعر ما بود

اکبر اکسیر

بزرگ غزل فارسی از بین ما رفت. سیمین بهبهانی، زمانی که در شورای ترانه بود، به موسیقی و ترانه های بسیار ارزشمندی صحه گذاشت و اگر ما امروز میراث گرانقدری از موسیقی ملی داریم، به خاطر وجود ایشان و امثال ابتهاج و آهنگ سازان کاربلدی بود که ما تاثیرشان را بعد از نیم قرن می بینیم. سیمین بهبهانی در غزل به هیچ وجه از دکان داران صنف فتوکپی نبود: هر غزلش سنگ تازه یی بر بنای ارجمند غزل ما افزود. شعر نیمایی را مانند هم سن و سالانش مانع راه غزل ندید و از ابتکار نیما استقبال کرد و آن را در غزل فارسی پیاده نمود. غزل فارسی اگر به شکوه و هیبتی رسید در سایه شاعرانی چون او بود، او غزل ما را نیمایی کرد، غزل را از ملکوت ذهنیات علیل به کره خاکی رساند، از مردم به زبان مردم و از دردهای مردم سخن گفت. سیمین بهبهانی چشم بیدار شعر ایران بود. در غزل وزن های جدیدی به وجود آورد و بحرهایی بر دریای بی کران شعر فارسی افزود. سیمین بهبهانی در دل مردم و تاریخ ادبیات ما ثبت است، نه مثل روشنفکرنماها که ویژگی اصلی شان دور بودن از جامعه است، بلکه یک تنه با مردم ماند، در ایران ماند و رازهای سرزمین ما را به غزل ترجمه کرد. خبر درگشت بهبهانی را چو از زبان شما شنیدم، به احساسات کودکانه ام دامن زده شد: حالاباید منتظر باشیم که در ویژه نامه های مطبوعات عده یی پس از مرگ شاعر، دست به چاپ خاطرات جعلی بزنند و خود را به مرده می چسبانند تا به شهرت شان اضافه شود. مرگ سیمین بهبهانی در فرهنگ ادبی مردم ما، یک تولد است، چرا که چنین افرادی هرگز نمی میرند. به قول «یدالله رویایی»: «وقتی که می میرد/ دیگر نمی میرد...». مطبوعات و دست اندرکاران ادبیات ما، شاید بهتر است به جای اشک ریختن، هر کدام بخشی از کار بزرگ سیمین بهبهانی را ادامه دهند.