آرشیو سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۳، شماره ۵۷۷۳
صفحه آخر
۲۴
حوالی فرهنگ

این یک افشاگری نیست!

یزدان سلحشور

همه می دانیم که تیراژ کتاب پایین است و اگر بخواهیم به آمار میانگین انتشار کتاب نگاه کنیم به تیراژ 2100 نسخه می رسیم در حالی که تیراژ کتاب شعر بزرگسال، عموما در مرز 200 نسخه است و داستان بزرگسال هم، اگر داستان بلند یا رمان عامه پسند نباشد، در مرز 500 نسخه متوقف است، پس لطفا یک نفر به این سوال جواب بدهد که چرا در این بازار خراب، تعداد تقاضا برای دریافت مجوز نشر تا این اندازه بالاست؟

طبق آمار خانه کتاب، تعداد ناشران ایرانی در فاصله سال 84 تاکنون، از 7500 ناشر به 9000 ناشر رسیده و این در حالی است که در اتحادیه ناشران و کتابفروشان آلمان، تنها 1882 ناشر عضوند و به گفته خسرو ناقد فرهنگ نگار، مترجم و نویسنده مقیم این کشور «سالانه بیش از 9 میلیارد یورو، میزان فروش نهایی بر مبنای قیمت پشت جلد کتاب ها را تشکیل می دهد.» من الان نمی دانم نرخ یورو در بازار ارز ایران چقدر است اما به نظرم رقم فوق از رقم فروش سالانه کل ناشران ایرانی خیلی بیشتر است. باز هم می رسیم سر همان سوال اول، وقتی بازاری دخل و خرج ندارد چرا تقاضا برای ورود به آن بالاست و بیشتر ناشران تازه وارد هم سعی دارند وارد همان بخشی شوند که بیشترین هزینه، کمترین تیراژ و بازگشت سرمایه را دارد، به شما می گویم اما به کسی نگویید! بین خودمان بماند! وقتی انبار کتاب این ناشرها را بگردید [اگر انبار کتابی داشته باشند] اثری از این سرمایه بر باد رفته پیدا نمی کنید! چرا؟ چون نویسندگان و شاعرانی که پول چاپ کتاب را داده اند و خیلی بالاهم این پول را داده اند، کتاب های شان را به خانه برده اند. در واقع این ناشران، در همین بازار خراب هم اغلب به یک سال نرسیده، هم خانه در شمال شهر می خرند هم اتومبیل شان را دنده اتوماتیک می کنند! این یک افشاگری نیست، همه می دانند!