آرشیو چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۳، شماره ۵۷۷۴
صفحه آخر
۲۴
حوالی فرهنگ

کتابفروشی هایی که فلافل فروشی شدند!

یزدان سلحشور

در سال هایی که گذشت، اقتصاد ایران در حوزه خرده فروشی، شاهد نوسانات بسیار اما با دوره های مشخص و تکرارهای منطقی بوده؛ مثلا در شهرهای مختلف و مراکز فروش مشهور یا حتی بازارهای متمرکز، گاه بخش اعظم خرده فروشی به پوشاک اختصاص یافته و این روند تا حداکثر دو سال به طول انجامیده و بعد از این مدت،مغازه ها که اغلب استیجاری بوده اند، تغییر کاربری داده و کاربران قدیم یا جدید آن ها، به سراغ حوزه های دیگر از جمله مواد بهداشتی-آرایشی یا مواد غذایی یا حتی کیف و کفش رفته و این قصه تا شروع دوره بعدی ادامه پیدا کرده که دوباره آن مغازه بدل به مغازه پوشاک شده. گاه این قصه، در یک راسته یا گذر به تمامی اجرا شده و کاربری این بخش از بازار کاملا عوض شده است اما مطابق با همان الگوی یادشده، دوباره یک بازگشت داشته ایم؛ تنها حوزه ای که از این الگو تبعیت نکرده و ظاهرا هم قرار نیست تبعیت کند کتابفروشی است که حتی در اشکال غیر استیجاری خود هم، بازگشت دوباره ندارد و در مناطق شهری کم تردد بدل به پیرایشگاه مردانه یا تعمیرگاه موتور می شود و در مناطق پرتردد، بدل به فلافل فروشی یا در صورت وسعت، بدل به نان داغ-کباب داغ و در نتیجه، تعداد کتابفروشی ها، هی کم و کمتر می شود. در این سال ها احتمالا تنها مسئولی که به شکلی عیان، به این موضوع اشاره کرده سید عباس صالحی معاون فرهنگی وزیر ارشاد بوده که گفته:«طی سال های اخیر مرگ کتابفروشی ها را شاهد بودیم.» جمله ای کوتاه در دل انبوهی از آمار و ارقام، که به دلیل اهمیت ویژه خود، توجه ویژه می طلبد چون کتابفروشی، نماد فرهنگ است و وقتی تعطیل شود یا تغییر کاربری دهد یعنی نماد فرهنگ، تغییر کاربری داده.