آرشیو سه‌شنبه ۶ آبان ۱۳۹۳، شماره ۲۱۴۹
روزنامه فردا
۱۶
آمبولانس

تخم مرغ سیاسی

پوریا عالمی

«رییس هیات مدیره انجمن صنفی مرغداران گوشتی استان گیلان گفت: لطفا به داد مرغداران برسید، مرغداران در شوک سقوط ناگهانی قیمت مرغ فرورفته اند.»

گفتم: ببین عزیزم من آمبولانس چی هستم خروس که نیستم.رییس مرغداران گوشتی گفت: لطفا به داد مرغداران برسید. گفتم: مرغداران مگر به داد مرغ ها رسیدند؟ یا اینقدر به مرغ بدبخت فشار می آورند که روزی سه تا تخم بکند تا زیر فشار مصرف گرایی و تخم مرغ گرایی از بین برود. یا اینقدر بهش می دهند بخورد که هیکلش به هم بریزد و چاق شود و پی و چربی دربیاورد که به اسم مرغ گوشتی سرش را ببرند و بفروشند به مردم.

رییس مرغداران گوشتی گفت: الان تیریپ گیاهخواری برداشتی؟ یا با مرغداران عزیز لجی؟ یا تخم مرغ برایت خوب نیست و جوش می زنی؟ یا چی؟ گفتم: هیچی.

گفت: یا اصلاچون نمی توانی درباره گروه ها بنویسی درباره مرغداران می نویسی؟ یا چون نمی توانی درباره سیاست بنویسی درباره تخم مرغ می نویسی؟

گفتم: اگر می دانستی یک روزهایی که قیمت ها بالاوپایین می رفت، تخم مرغ هم وجهه دیگری پیدا می کرد، بغض می کردی. گفت: جدی می گویی؟ گفتم: بله. یادت نیست؟ گفت: آها. همان موقع که جمشید بسم ا... و...

گفتم: بله. مساله قیمت تخم مرغ و واردات آن، همچین شده بود که یک بار یک مرغ کرچ را دیدم که نشسته بود یک گوشه و قدقدقداااا می کرد اما تخم نمی گذاشت. گفتم چرا تخم نمی کنی؟ گفت داداش من اینکاره نیستم.

رییس مرغداران گوشتی بغض کرد و متاثر شد. من هم رفتم با یار مثل دو کبوتر عاشق بر شاخه لانه کنیم، بعد او تخم بگذارد من بروم از سر کوچه گوجه بگیرم برگردم خانه املت درست کنیم با هم بخوریم. پایان.