آرشیو پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳، شماره ۵۷۸۱
صفحه آخر
۲۴
حوالی فرهنگ

یار در خانه است گرد جهان نگردیم

یزدان سلحشور

تعزیه هم تئاتر است همچنان که تراژدی های روزگار کهن هم تئاتر بودند و نیای تئاتر مدرن محسوب می شوند. تعزیه، یک امکان مهم و قدرتمند برای خلق موقعیتی دراماتیک است اما به نظر می رسد که در این زمینه و برای ارتقای این قالب نمایشی بومی به یک شکل هنری بین المللی، خیلی کم کار شده. ما هنوز با همان متون قبل روبه رو هستیم که بخش اعظم دیالوگ های منظوم شان، نه تنها با روزگار ما همخوانی زبانی ندارند که از لحاظ مذهبی هم شبهه برانگیزند. درست است که این شبهه انگیزی اشعار، بیشتر متعلق به دوره ممنوعیت تعزیه در روزگار پهلوی اول است که نظارت اهل تمیز بر این حوزه کم شده بود اما حالاکه این نظارت وجود دارد دیگر چرا متون ضعیف، چه از لحاظ فرهنگی و چه نمایشی، اجازه اجرا می گیرند؟

امسال تعزیه زیاد داریم، اجرا زیاد داریم اما متن تازه و مطابق با ارزش های هنری قرنی که در آن زندگی می کنیم، چطور؟ در روزگار قاجار، تعزیه به شکل تئاتر مدرن روی صحنه نمی رفت اما متونش موجود است که در اوج شکوفایی خود بود و آن قدر این متون تاثیرگذار بودند که بدل به زمین باروری شدند که تئاتر مدرن، در آن ریشه دواند و حتی سینمای موج نوی ایران در دهه های چهل و پنجاه از آن بهره گرفت. اگر کشورهایی که تئاتر، ارثیه فرهنگی شان است تعزیه داشتند، الان نویسندگان نسل نوی این کشورها آثاری خلق کرده بودند که نویسندگان جوان ما داشتند از روی شان،کپی برداری می کردند! حتما باید دوباره شعر حافظ را تکرار کرد:«آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد»؟