آرشیو سه‌شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۳، شماره ۵۸۱۸
فرهنگ و هنر
۲۳
حوالی فرهنگ

صف های دو کیلومتری برای دیدن فیلم!

یزدان سلحشور

زمانی بود که سینما، در همه جای ایران، سینما بود. مردم اشتیاق داشتند روز تعطیل، در شهرستان، دست زن و بچه شان را بگیرند و به سینما بروند. زمان دوری نیست این قصه ای که آدم الان خیال می کند مال زمان کلیله و دمنه است؛ همین دهه شصت بود یعنی حدود سی سال قبل! سینماها در دهه شصت، در روزهای عادی هفته هم مشتری داشتند که بیشتر دانش آموزان و گاهی هم دانشجویان بودند. حتی سینماهای ارزان قیمت هم که دو فیلم را با یک بلیت نشان می دادند، بی مشتری نبودند با اینکه توی زمستان سوز داشتند و توی تابستان، آدم کباب می شد توی سالن هاشان. فیلم خارجی که اغلب نبود و فیلم داخلی هم کیفیت بالایی نداشت مثل حالا[صحبت استثناها نیست، معدل سینمای ایران را عرض می کنم]؛ با این همه، وقتی فیلمی گل می کرد، مردم صف می بستند پشت در سالن ها و صف هایی را آن موقع دیدم که دو کیلومتری بودند آن هم در شهرستان؛ شاید الان افسانه به نظر برسد... اما بود و مشکلات خاص خودش را هم داشت از جمله اینکه، چند نفری، همزمان نفت و کوپن روغن کرمانشاهی و بلیت سینمای بازار سیاه را با هم می فروختند و گاهی هم جلوی سینما، سکانس های فیلم قیصر تکرار می شد و تیزی ها قرمز می شد و ماموران شهربانی می ریختند توی صحنه و برای خودش فیلمی می شد آن موقع.

غرض اینکه، دیگر از این خبرها نیست. اگر فانوسی بر در سالن های تازه ترمیم شده تهران روشن است همین فانوس بر در سالن های چند منظوره شهرستان، خاموش است و دیگر فروش شهرستان، معنای خودش را برای تهیه کنندگان و پخشی ها از دست داده. صحبت بر سر چرایی این مشکل نیست، سینما در شهرستان مرده و باید زنده اش کرد، همین. مسئولان هم می دانند. حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی گفته: «نمی گویم به فروش امسال افتخار کنیم، اما واقعا خوب است. فروش فیلم ها در همه کشورها بجز چین و ایران روند نزولی دارد. امسال دو برابر سال گذشته فروش داشته ایم. سال گذشته به خاطر نشاط بعد از انتخابات، 30 میلیارد فروش داشتیم؛ با این حال، عدد و رقم خیلی مهم نیست، بلکه نسبت تهران و شهرستان ها بسیار مهم است که متاسفانه عملا سینما در شهرستان ها معنا ندارد و باید برای حل این مشکل کاری کنیم.»بله، باید کاری کنیم؛ خیلی زود.