آرشیو یکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، شماره ۲۲۳۲
هنر
۱۴

روز ششم: یحیی سکوت نکرد

نفس عمیق

آنتونیا شرکا

در لابه لای فیلم های اول نیم بند، بدون داستان، فاقد درام گیرا، کشدار و خسته کننده جشنواره، تماشای «یحیی سکوت نکرد» امکان نفسی عمیق را برای تماشاگران فجر فراهم می کند. یک داستان کودکانه - نه برای کودکان- درباره پسربچه تنها و باهوش هشت ساله ای که ناخواسته از مرحله کودکی به نوجوانی زودرسی قدم می گذارد. فیلمنامه عمدتا از زاویه دید اوست گرچه در اندک بخش هایی مانند صحنه ای که مرد همسایه برای معاینه به عمه یحیی (فاطمه معتمدآریا) مراجعه می کند، پسربچه حضور ندارد. یک خانه قدیمی - مانند بسیاری از لوکیشن های فیلم های امسال جشنواره - در جنوب تهران، با همه سوراخ سمبه های رازآلود چنین خانه هایی، با اشیای قدیمی که در فقدان صاحبان اصلی شان آبستن هزار ناگفته و ناگفتنی هستند و گوشی پزشکی که وسیله ای می شود در دست پسربچه برای کشف زندگان و مردگان و زنده به گوران ساکن خانه! فیلم در ضرباهنگ «کرشندو» یا اوج گیرنده ای تماشاگر خود را درگیر تراژدی ای می کند که نتیجه آن را در ابتدای فیلم به صورت اسلوموشن و بدون صدا شاهد بوده ایم. معتمدآریا و ماهان نصیری، پسربچه، زوج خوبی را تشکیل می دهند که به درام فیلم قوام می بخشند. فیلم به احترام یحیی از ارایه اطلاعات اضافه به مخاطب خود پرهیز می کند و اجازه می دهد که خود با عقل بزرگسالی مان بعضی نادیده ها و ناگفته ها را کشف کنیم و به جایش ما را در لذت مکاشفه پسربچه ای کنجکاو و زیرک سهیم می کند. تنها ایراد فیلم تضادی است که بین فضا و سبک زندگی قدیمی آدم ها با زمان حال فیلم وجود دارد: اگر موبایل و اتومبیل های فیلم را نمی دیدیم چه بسا فکر می کردیم داستان فیلم در 50سال پیش اتفاق می افتد. پایان پرحسرت فیلم با نریشن فاقد هیجان پسربچه رقم می خورد که حالا9ساله شده اما با دیدی و شناختی وسیع تر به ارزیابی زندگی خود می پردازد. فیلم، هم وامدار گنجینه فیلم های کودک و نوجوان سال های طلایی تاریخ سینمایمان است و هم با روایت کلاسیک و اوج وفرودهای حساب شده اش خود را به عنوان فیلمی آبرومند و ساختارمند عرضه می کند