آرشیو شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۳، شماره ۳۱۸۶
ادب و هنر
۱۳

ضایعه از دست رفتن زاون یک منتقد

معطل ماندن یک تاریخ

شادمهر راستین

زنده یاد زاون قوکاسیان کار بسیار مهمی را در تاریخ سینما آغاز کرد و در حال انجام این کار بود که بیماری اش مجال نداد تا تلاش های او به ثمر رسد. قوکاسیان سال ها بود که مشغول جمع آوری و تدوین تاریخ شفاهی برای موزه سینما بود و سینماگران ایرانی خوشحال بودند که در ایران فردی هست که سینمای ایران و سینماگرانش را به درستی بشناسد. نقش زاون همچون همان نخ تسبیح مشهور است که دانه های تسبیح را در کنار هم قرار می داد تا روایت و تصویری تا حد امکان جامع از تاریخ سینما و فرهنگ یک کشور ارایه دهد. حال با رفتن زاون قوکاسیان نمی دانم، آن گفت وگوها و نوارها چه سرنوشتی می یابند. بنابراین درگذشت زاون قوکاسیان دو ضایعه توامان دربر دارد: یکی از دست دادن پژوهشگری مسلط و توانا در سینمای ایران و دیگری سرنوشت نامعلوم آن حجم وسیع از اطلاعات و گفت وگوهای ضبط شده توسط زاون.آن هم در شرایطی که تاریخ نگاران باسابقه وجدی ما در این سال ها روز به روز کمتر شده اند و بزرگانی چون جمال امید، مسعود مهرابی و عباس بهارلو مانده اند.در پایان می خواهم یاد کنم از خاطره غریبی که از زاون قوکاسیان به یاد دارم: در یکی از جشنواره های فیلم صنعتی زاون قوکاسیان در برنامه نمایش فیلم ها، فیلمی از پرویز کیمیاوی را نمایش داد و یکی از مسوولان دولتی که از نمایش این فیلم ها و مشخصا فیلم کیمیاوی راضی نبود، توهین شدیدی نثار زنده یاد قوکاسیان کرد، ما خواستیم اعتراض کنیم، اما زاون گفت: مهم نیست، مهم این بود که ما این فیلم ها را نمایش دادیم، این توهین ها به جایی برنمی خورد.