آرشیو پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۳، شماره ۳۱۹۱
سیاست
۳
تاریکخانه

توجیه شدن یا توجیه کردن

شهرام شهیدی

با خودش می گوید: وزیر نیرو گفته سال آینده تامین آب و برق سخت است. قبلابه ما نوید می دادند بهار می آید و کمبوزه و خیار هم البته همراهش خواهد آمد. بعدها دیدیم بهار آمد و چه بلایی سرمان آمد. حالادیگر راستش هیچ چشمداشتی نداریم. یعنی برای ما دیگر بهار یادآور هیچ خیری نیست. همان نیاید بهتر است. ما که الان با این خشکسالی زمستان مان هم بهار شده دیگر منتظر چه بنشینیم؟ قبلامی گفتیم بهار که می شود درخت ها شکوفه می زند. الان خودمان چنان از اوضاع و احوالمان گلاب به روی تان شکوفه می زنیم که جمعی از فعالان محیط زیستی خواستار ممنوعیت شکوفه زدن در اماکن طبیعی و تاریخی شده اند.

عمو حسام پرسید: موسیو ندیده بودم این طوری قنبرک بزنی و تو خودت باشی. کشتی هات غرق شده؟

موسیو شیطان گفت: شبح جان آبی در کشور مانده که امکان داشته باشد کشتی ای در آن غرق بشود؟ از الان زانوی غم بغل کرده ام سال بعد چه کنیم؟ خیلی دلواپس اوضاع...

یکهو در تاریکخانه باز شد و یک فرد درشت اندام و عبوس آمد تو و گفت: من را صدا کردی؟ کار ماری داشتی با اخویت؟

موسیو شیطان پرسید: شما؟

تازه وارد گفت: کی بود کی بود؟

موسیو شیطان گفت: عزیز دلواپسم. همیشه که نمیشه شما عوامل پشت صحنه داشته باشین. ما هم بالاخره این جا برای خودمان هنرکده ای راه انداختیم خیر سرمان. برای خودمان نودال داریم. صدابردار داریم. تشکر از خاندان رجبی داریم. متوجه عرایضم شدی؟

تازه وارد گفت: نچ!

موسیو شیطان گفت: یک عروسک های کوکی هست ها. دیدی حتما. پشتش کوک دارد. کوکش می کنی می اندازی زمین برای خودش راه می رود. همه از این مسائل دارند خب. حالادوزاری افتاد؟

تازه وارد گفت: نچ!

موسیو شیطان گفت: ای بابا. خب چرا؟

عمو حسام گفت: اینها معمولاتوجیه نمی شوند. توجیه می کنند

موسیو شیطان گفت: ای بابا. خب حالاامرتان؟

تازه وارد گفت: هیچی. بنده کارشناس رسمی شکوفه زدن بر امور هستم. باید برای انجام ماموریتی بروم فرنگ. عکس پرسنلی می خواستم.

موسیو شیطان گفت: دوربین خراب است عزیز جان.

وقتی تازه وارد رفت شبح آقا بزرگ گفت چرا عکسش را نینداختی مشتری پران؟

موسیو شیطان گفت: چون این روزها همه راه ها به رم ختم نمی شود. از بس دلواپسند به جای رم یکهو می روند ژنو یا وین. گذرنامه نداشته باشد که بهتر است.