آرشیو یکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۳، شماره ۵۸۹۱
فرهنگ و هنر
۲۳
حوالی فرهنگ

تخمه بشکن؛ نرخمو، نه!

یزدان سلحشور

این قصه «مخاطب» هم قصه خیلی شیرینی ست که تکلیف هنرمندجماعت با آن، اغلب روشن نیست! بالاخره اگر مخاطب یک اثر هنری زیاد باشد، خوب است یا بد؟ یک زمانی در دهه چهل، موقعی که فیلم «قیصر» مسعود کیمیایی راهی پرده شده بود، خدابیامرز دکتر هوشنگ کاووسی که فیلمساز بود و البته مشهورترین منتقد آن سال ها، حمله سختی کرده بود به فیلم و حتی به کسانی مثل نجف دریابندری که حس خوبی نسبت به «قیصر» داشتند و این حس را نوشته بودند؛ آن وقت در جواب، کیمیایی خطاب به کاووسی گفته بود که فقط به اندازه فروش فیلم های او، مردم سر دیدن «قیصر» تخمه شکسته اند! جوابی که خیلی از روشنفکران آن دوره برایش کف زدند اما کسی از خودش نپرسید که سر «گنج قارون» چقدر تخمه خریده و شکسته شد و آیا آن فیلم از «قیصر» بهتر بود؟! حالاهم همان بحث، وسط است. عده ای از هنرمندان دوست دارند که اصلا مخاطب نداشته باشند یا مخاطبان محدودی داشته باشند اما حتی همان ها هم دل شان لک زده که وقتی می روند کافی شاپ، صاحب کافی شاپ از سیصد متری، اسم شان را صدا بزند و میز برای شان خالی کند و عده ای دیگر هم فقط به «عدد» مخاطب افتخار می کنند و حالااگر اثری که در آن بازی کرده اند یا کارگردانی اش کرده اند، فاقد ارزش هنری باشد برای شان مهم نیست. به نظرم همچنان کسانی موفق اند که همه سعی شان این است که اثر باکیفیت شان بیشترین مخاطب را داشته باشد. امیر جعفری از این جمله است. او چه در تئاتر، چه تلویزیون و چه سینما، بازیگر موفق و محبوبی ست.جعفری گفته: «اصلا نسبت به هر کاری که به اصطلاح می گیرد و مردم استقبال می کنند، گارد گرفته می شود. در حالی که من برای قشر روشنفکر کار نمی کنم بلکه برای مردم کار می کنم که اگر غیر از این بود در خانه ام تئاتر می گذاشتم تا چهار نفر روشنفکری که هیچ چیزی را نمی پسندند، بیایند و آن را ببینند و کلی هم لذت ببرند.»