آرشیو دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، شماره ۲۲۶۲
روزنامه فردا
۲۰
آمبولانس

خوبت شد؟

پوریا عالمی

محمدجواد ظریف نشست توی آمبولانس و گفت: «یقین دارم که حتی زمانی که کری داشت با بنده قدم می زد، کاملااحساس می کرد که با فردی صحبت می کند که به نظامش و انقلابش باور دارد.» بمیرم الهی. هنوزه که هنوز ظریف دارد راه رفتنش با کری را توجیه می کند. بابا این کری مرد زن وبچه داری است و رابطه اش با ظریف فقط دور همین مساله هسته ای می گردد وگرنه درباره مسایل غیرهسته ای اصلابا هم صحبت نمی کنند. حالااینقدر سخت بهش می گیرند که فردا دچار بحران هویت بشود و از فردا توی خیابان تا دید دونفر دارند با هم قدم می زنند، برود بهشان گیر بدهد. بله. همه چیز ریشه در کودکی و پیشینه ما دارد. حالاجریان چیست؟ جریان این است که ظریف بی زبان است. تا کیهان تیتر زد، فرداش کمرش گرفت و زیر پتو رفت ژنو. الان هم با کری قدم زده، هی صبح تا شب می گوید فقط قدم زده و کار دیگری نکرده. خب، مشکل دقیقا همین جاست دیگر. آقای احمدی نژاد مادر مردم را بغل کرد، عکسش منتشر شد، فیلمش منتشر شد، همه بهش گفتند چرا، اصلاوقعی ننهاد. یا مثلابا آن خانمه توی خارج دست داده بود، همه گفتند چرا، باز هم وقعی ننهاد. یا اصلاجلو دوربین زنده صداوسیما دست خانم معلمش را بوسید، همه گفتند چرا، باز هم وقعی ننهاد. حالاظریف نه دست داده، نه بوس داده، نه بوس کرده، نه بغل داده، نه بغل کرده، نه راه آمده، فقط وفقط راه رفته، هی دارد درباره اش توضیح می دهد. خب توضیح نده ظریف جان. کمی زمخت باش. بگو «راه رفتم؟ خوب کردم. اصلااین دفعه دوتایی می رویم شانزه لیزه. اصلامی رویم دوتایی حمام آفتاب می گیریم. خوبت شد؟» مطمئن باش قضیه حل می شود.