او از زنان قاجار می گوید
می خواهم از خانم اتحادیه سخن بگویم. به ازای سال های متمادی ای که در دانشکده ادبیات به هم سلام گفتهایم و با هم پلهها را تا طبقه دوم بالارفتهایم. او به سمت دفتر گروه تاریخ رفته است و من به سوی گروه فرهنگ و زبان های باستانی. هر دو اشتیاق درس دادن داشتهایم؛ با دوستان مشترک. ملایمت ها و ناملایمات را با هم چشیدهایم و سرپا ماندهایم! وقتی که در این مراسم برای سخنرانی دعوت شدم، یک لحظه تردید کردم، چون با وجود سابقه دوستی دیرپا و ارادتهای فراوانی که به خانم اتحادیه دارم، قرارگرفتن خود را در این جایگاه، زیاد مناسب نمی دیدم؛ به این خاطر که میان آنچه به عبارتی تخصص ناچیز من است و آنچه خانم اتحادیه قلم می زنند، هزاران سال فاصله است. من از خدا در آسمان ها سخن می گویم و به تواناییها و زیباییهای ایزد بانوان اشاره می کنم که چگونه در هزارههای پیشین، ذهن و اندیشه مردمان را به خود مشغول کرده بودند و منصوره اتحادیه درصدد معرفی خاطرات تاجالسلطنه است؛ زنی از دورانی نه چندان دور از روزگار ما، بانوی باشهامتی که یک تنه به مصاف سنتهای دست وپاگیر دوره قاجاری می رود و کفرگراییهایش را می قبولاند و تشریفات کاملامردانه دوره قاجاری را با قدرت تمام به کنار می زند و به ندای قلب خود گوش فرامی دهد. من اگر از ایزد بانوی اشی صحبت می کنم که چگونه برکت به خانهها می برد و بانوانی را که یاری او را می طلبند، سفیدبخت می کند، او از نجمالسلطنه سخن می گوید؛ در مجموعه زنانی که زیر مقنعه، کلاه داری کردهاند. من اگر قوانین ازدواج دوران بسیار دور را در جشننامه خود او به چالش کشیدهام، او عقدنامههای قاجاری و بعد از آن را از صندوقخانههای مادربزرگها بیرون می کشد و درباره کابینهای آنان حرف می زند. اگر من به قوانین و شرایط کاری زنان در دوران هخامنشی می پردازم، او با انتشار اسناد ذی قیمت و جالب توجهی از وضع اقتصادی زنان در دوران قاجار و پس از آن، سخن به میان می آورد.
پس کار ها با وجود فاصلهها از یک قماشند و چنین می شود که به راحتی می توان دیوار ها را از میان برداشت و در فضاهای صمیمانه در کنار هم و هرکس به گونهای به فرهنگ ایران خدمت کرد.