آرشیو چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، شماره ۵۹۲۲
صفحه آخر
۲۴
عکس نوشت

یادی از حسین منزوی در یازدهمین سال درگذشتش

رها از قیدوبندها

دکتر فاطمه راکعی

بی اغراق حسین منزوی را می توان از جمله شاعران بزرگ در غزل دوران معاصر دانست. شاید جسم مادی منزوی سال ها قبل از میان ما رفته باشد اما می توان گفت که به سبب وجود روح شاعرانه اش در غزل فارسی این مرد ادیب هنوز به حیات خود ادامه می دهد. تمام افرادی که به نوعی با وی در ارتباط بودند معتقدند که منزوی برخوردار از روحی بزرگ و شخصیتی شاعرانه و اصیل بود. چندان در قید و بندها نمی گنجید اما رد پای تاثیر تعلق خاطر وی به حوزه های مختلف مذهبی، معرفتی و بویژه در ارتباط با امام حسین(ع) در اشعار به جا مانده از او دیده می شود.

از آنجایی که منزوی هم مانند من اهل زنجان بود شاید بد نباشد به خاطره ای از پدرم که بی ارتباط با او نیست اشاره کنم. بعد از سکونت در تهران تازه به حوزه هنری راه پیدا کرده بودم. روزی پدرم با اشاره به خاطرات دوران مدیریت خود در مدرسه «سعادت» از یکی از دانش آموزان با استعداد خود یاد کرد و گفت: «سال ها قبل شاگردی به نام حسین منزوی داشتم. پسر بااستعدادی بود که به نظرم به عنوان یک شاعر آینده خوبی در انتظارش بود. حیف که از این پسر و آینده ای که برای او رقم خورده اطلاعی ندارم.»

از این گفته پدرم چند روزی بیشتر نگذشته بود که در یکی از جلسات شعر خوانی حوزه هنری یکی از اشعارم را خواندم. در پایان جلسه یکی از حاضران یادداشتی به دستم رساند. نویسنده یادداشت از شعر من تعریف کرده بود و با نام حسین منزوی آن را امضا کرده بود. بلافاصله ماجرا را به پدرم گفتم و او هم خوشحال شد که از عاقبت دانش آموز باهوش خود باخبر شده است. متاسفانه این آشنایی چندان طولانی نشد و منزوی زودتر از تصورمان چشم از دنیا فروبست.