آرشیو یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، شماره ۵۹۴۲
فرهنگ و هنر
۲۳
حوالی فرهنگ

عکاس جنگ از مرگ نمی ترسد

یزدان سلحشور

خبرنگار جنگی بودن کار خطرناکی ا ست خیلی خطرناک؛ از همان هایی که حلوای تن تنانی، تا نخوری ندانی! عکاسی جنگ، از آن هم خطرناک تر است چون خبرنگار جنگی، لازم نیست همیشه خط یک باشد، می تواند خط دو هم باشد اما عکاس جنگ، گاهی از خط یک هم جلوتر می رود؛گاهی با یگان های اطلاعات-عملیات جلو می رود تا از نزدیک نظاره گر خطوط دشمن باشد. در چنین حالتی، اگر کمین بخورند که مرده اند و اگر هم اسیر شوند چون نظامی نیست یا درجه نظامی ندارد، براحتی از فهرست اسرا خط می خورد و ناپدید می شود البته برای همیشه. این توصیفی که گفتم، توصیف جنگ هشت ساله خودمان نیست فقط، در هر جنگی، همین اوضاع و احوال هست و عکاس جنگ،اصلا امنیت ندارد. مهرزاد ارشدی عکاسی که از همان روزهای ابتدای محاصره آبادان، در خط مقدم بوده در این باره می گوید:«یکی از چیزهایی که باید با آن کنار می آمدیم تا بتوانیم از جنگ عکس بگیریم، نترسیدن از مرگ بود. عکاسان موفق جنگ، کسانی هستند که بتوانند موضوع مرگ را برای خودشان حل کنند. من در عملیات کربلای 5 که یکی از سخت ترین عملیات هشت سال دفاع مقدس بود، موفق شدم از پاتک های دشمن، عکس های زیادی بگیرم.» متوجه که هستید؟! از پاتک دشمن عکس گرفتن، معنایش مشخص است! یعنی اگر لنز تله هم داشته باشی، گاهی که داری عکس می گیری، سربازانی از بغل ات رد می شوند عرق ریزان و گیج، که سربازان دشمن اند و اصلا فرصت این را ندارند که نگاه کنند که تو ایرانی هستی یا عراقی؟! مطلبی که ارشدی گفته، یعنی نترسیدن از مرگ، مطلبی اعتقادی- ایدئولوژیک نیست آموزش عملی عکاسی جنگ است یعنی اگر آخر عکاسی هم باشی و بترسی، بشمار سه،دخل ات آمده!