آرشیو سه‌شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴، شماره ۲۳۴۳
هنر
۱۴

بازسازی هنری

حسین عبدالهاشم پور

امروز و چند روز پیش رو، بیش از هر زمان دیگر در سال، تزکیه نفس، بازیابی فطرت انسانی و بازگشت به اصول اخلاقی و دینی، مورد توجه است؛ خاطرتان باشد 15 بهمن ماهی که گذشت، وقتی همین جا برایتان نوشتم «ایرانی در وضعیت اورژانسی»، کم نبودند دوستانی که خرده گرفتند اگر امروز حال ایرانی خوب نیست، نباید سیاه نمایی کرد؛ گفتند اگر دروغ و بداخلاقی دوره مان کرده، ماحصل دوران است و می گذرد! از شما چه پنهان، به این حجم خوشبینی غبطه خوردم و دوست هم داشتم باور کنم دور نیست صبحی که چشم باز کنیم و ببینیم ایران طلایه دار جامعه مدنی است؛ همه با لبخند به هم نگاه می کنند و شایسته سالاری مجالی برای اختلاس نگذاشته است.... حتی با وجود چنین خوش باوری شیرینی هم، عقل می گوید باید که هنر، جامعه امروز را آینه داری کند؛ نشان دادن، صفت مشترک هنر و آینه است؛ جامعه امروز ما آن سان در وجوهات متعدد کج ومعوج است که دیگر نیازی به کاریکاتور نیست، انعکاس واقع گرایانه این روزهایمان، خود نمایش کاریکاتور است. برای نائل آمدن به این نقد درون و شکستن خود، جامعه هنری باید از خود آغاز کند؛ حال هنر ما مانند دیگر اعضای جامعه، خوش نیست، به گمانم چون حال هنرمندان مان خوب نیست، شنیدن چنین جملاتی که «هنرمندان چشم دیدن یکدیگر را ندارند»، برای مردم عادی و «منیت ها» سبب شده باورپذیری اجتماع از نقش اصلاح گری هنر در جامعه کم رنگ شود.... کاش مانند گروه های محیط زیستی که داوطلبانه نایلون زباله به دست می گیرند و در ساحل دریا و دامان جنگل زباله جمع می کنند (که خود نماد جامعه تحول خواه ایران است)، هنرمندان هم روابط میان خویش را غبارروبی و پاکیزه کنند... بازسازی و بازیابی هنری می تواند پیش نیاز درمان ایرانی در بستر بیماری بداخلاقی باشد... شاید این روزها بهترین فرصت است.