آرشیو چهارشنبه ۴ آذر ۱۳۹۴، شماره ۲۴۵۷
روزنامه فردا
۲۰
گفتار

خبر سلامت احمدرضا، آسوده ام کرد

هوشنگ کامکار

عجیب است که صبح سه شنبه، با همسرم یادی کردم از احمدرضا و گفتم که باید با او تماس بگیرم تا دوباره مرا پر از انرژی و شور زندگی کند و چندساعتی نگذشته بود که خبردار شدم، در بیمارستان بستری شده است. دوستی من و احمدرضا احمدی، عمری بیشتر از ربع قرن دارد؛ یعنی لااقل 25 سال است که او را می شناسم و آثارش را پیگیری می کنم. شخصیت احمدرضا احمدی، شخصیتی چندبعدی است؛ شعرهای حزن آلود او در کنار حضور شادی آور و پرانرژی اش، همواره دوستان نزدیک و دوستداران و هوادارانش را تحت تاثیر قرار داده و می دهد. او یک انسان به تمام معناست؛ دوست داشتنی و متفاوت. سال هاست که هرروز لااقل یک بار تلفنی صدایش را می شنوم. گاهی حتی برای اینکه غم و غصه ام کاسته شود، تلفنش را می گیرم. زنگ می زنم که به قول معروف، شارژم کند. او هم مرتب از کار و فعالیتش حرف می زند، جوک تعریف می کند، با وجود اینکه بیمار است، شادی و انرژی را از طریق همین تماس تلفنی به آدم می رساند و جان تازه ای به من می دهد. در همه این سال ها، آن قدر دقیق و جدی درباره کارش حرف زده، که من از خودم خجالت می کشم، می گویم ببین احمدرضا با اینکه بیمار است تا این حد کار و برنامه دارد و آن وقت من کمتر از او کار می کنم.

صبح، شنیدن خبر بستری شدنش در بیمارستان نگرانم کرد، اما ظهر سه شنبه که مطلع شدم حالش بهبود پیدا کرده و مرخص شده، خیالم آسوده شد. او هنرمندی است که شخصیتش ورای شعر و شاعری قرار دارد و طبعا خبر بستری شدنش در بیمارستان خیلی ها را از جمله خود من نگران کرده. برایش آرزوی سلامتی و بهبود دارم. دلم می خواهد همچون همیشه به خانه اش زنگ بزنم و با هم حرف بزنیم و او باز هم با همان قلب پاک و ساده اش من را پر از انرژی و شور زندگی کند.