آرشیو سه‌شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، شماره ۲۵۱۷
هنر
۱۴

عمر تعارف ایرانی به سر آمده

حسین عبدالهاشم پور

1- نمی دانم چندسال است، گویا چندصدسالی هست ایرانی را با تعارفات عجیب وغریبش می شناسند، همه هم اعتراف می کنند همین تعارف سبب شد ایرانی اصل آنچه در دل دارد بروز ندهد و سایه ریا، تزویر و حتی دروغ نگذارد آفتاب حقیقت بتابد و سردی و دوری بر جامعه مستولی شود؛ اکنون اما چند صباحی است به لطف توسعه شبکه های اجتماعی و نیز فروریختن تابوهای خودساخته، درون و برون ایرانی به هم نزدیک شده و آن تعارف دیرینه جایش را به صراحت بیان و جسارت عمل گرایانه داده است؛ این موهبتی معاصر برای جامعه ماست که با قدرت گرفتن طبقه متوسط پوست نو می کند؛ در چنین هنگامه ای بالطبع آثار هنری نیز باید از تعارفات سنتی فاصله بگیرند. 2- این روزها جشنواره فیلم فجر ثابت کرده که اکثر فیلم سازان ایرانی متوجه نوخواهی جامعه نیستند؛ به خصوص فیلم سازانی که دهه پنجم عمرشان را پشت سر گذاشته اند همچنان تعارف زده و با لکنت سخن می گویند؛ ازاین روست که در هنگام نمایش آثارشان، مخاطبان معترض سوت می زنند، کف می زنند و اعتراض خود را بدون محافظه کاری به هنرمندی که تا دیروز استاد می نامیدند اعلام می کنند؛ درعوض آن سوتر، نسل نو سینمای ایران که هنوز به چلچلی هم نرسیده اند با گستاخی هنجار و صراحت بیانی کم سابقه مابه ازای بیرونی جامعه خود را در مدیوم سینما بازتاب می دهند: مثلا«بارکد» در قالب سرگرمی به نقد و تمسخر دامنه دار فساد اقتصادی و بغض جامعه می پردازد، «لانتوری» در قالبی مستند و گزارش گونه ابایی ندارد که تئوری های دلواپسان را به نقد بکشد و نوجویی ایرانی امروز را عیان کند و «ابد و یک روز» پرده از چهره فقر برمی دارد که اخلاق و بنیان خانواده ایرانی را به مخاطره افکنده است.... 3- 70، 80 میلیون نفر جمعیت داریم، واقعا نباید با چنین بازار مصرفی، سالن سینمایمان خالی، چشم تئاتری به جیب دولت و تیراژ کتاب اسف بار باشد؛ اگر هست که هست حتما یک جای کار شاید هم چندجای کار می لنگد که می لنگد. به گمانم اگر حصار این تعارفات نم گرفته فروریزد، اقبال مردم هم به هنر افزون تر می شود و چرخ اقتصاد هنر بهتر می چرخد؛ اتفاقی که در مدل جمع وجورش این روزها در نقاشی مان افتاده است و می تواند توسعه و تسری یابد.