آرشیو شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵، شماره ۲۵۴۸
تجسمی
۱۱

حذف نام«آبی ایرانی» از منابع غربی

احمدرضا دالوند

هر دورانی باید دایره المعارف مربوط به فرم های زمانه خودش را کشف، خلق و ابداع کند. این چنین است که حلقه های پیوسته و مستمر تاریخ هنر؛ اعم از فلسفه هنر، جامعه شناسی هنر و زیبایی شناسی هنر پدید می آید.

اگر این حقیقت را در مورد ایران بخواهیم بشکافیم، با نگره ای قریب به اطمینان می گویم، ما در صد یا 150 سال گذشته هیچ کار قابل افتخاری در هنر تجسمی نکرده ایم. اگر افتخاری باشد که هست، مربوط به اجداد و نیاکان ماست. برای نمونه هنرمند سلیم النفس ایرانی توانست اقلیم خود را با فراست و دقت تحسین برانگیز بشناسد و دریابد که این اقلیم دو رنگ عمده دارد: خاکی و آسمانی!

پس از چنین دریافتی او توانست کشف حیرت آور خود یعنی رنگ آبی ایرانی* را بسازد؛ رنگی شگفت انگیز که در معماری و نگارگری و سایر تجربیات بصری ما بی نهایت به کار رفته است. البته دیری است که در منابع جدید غربی ها از آبی ترکی، آبی پروس و آبی پاریس نام برده می شود اما نام آبی ایرانی را بی سروصدا از کتاب ها و کاتالوگ هایشان حذف کرده اند.

این رفتار کوکلوس کلان فرهنگی غرب، در حذف نام «آبی ایرانی» مدت هاست که بر نگارنده آشکار شده؛ اما وزارت ارشاد، میراث فرهنگی و دانشگاه های ما در خواب تاریخی و متوهم خود، حواسشان به حذف این آبی شگفت و با شناسنامه ایرانی نیست. آبی فیروزه ای از ترکیب دو رنگ خاکی و آسمانی به دست آمده و بر کاشی ها و نگاره های متعددی اعم از مینیاتور و سفال و آبگینه و... به کار رفته؛ رنگی که پاساژ میان رنگ خاک های فراخ ما و آسمان وسیع است؛ رنگی که محصول نگاه ژرفی است که هویت را در متن همین اطرافی که متعلق به ماست کشف کرده و به یکی از ارکان هویت فرهنگی و تشخص هنری ما برای اعصار متمادی تبدیل کرده است؛ رنگ شگفت آبی ایرانی که در انحطاط رایج در زمانه ما در غفلتی نابخشودنی متروک مانده و در بهترین حالت با پردازشی اگزوتیک به حراج می رسد....

این نوشته به دخترم «آبی» تقدیم می شود

Persian Blue*