آرشیو یکشنبه ۳ امرداد ۱۳۹۵، شماره ۳۵۸۲
صفحه آخر
۱۶
تاریکخانه

تغییر فاز به «کجا نرویم»

شهرام شهیدی

موسیو شیطان با لبخند به صفحه تلویزیون نگاه می کرد.

خانم باجی دو بامبی کوبید روی سر او و گفت: خاک عالم بر سرت که دنیا تحت تاثیر عملیات تروریستی است و تو نشسته ای لبخند می زنی. نکند تو هم از این دسته آدم هایی که بین بمب گذاری در بغداد، پاریس، مونیخ، بیروت و داکا فرق می گذاری؟

موسیو شیطان هاج و واج خانم باجی را نگاه کرد و گفت: من غلط بکنم. من و این حرف ها؟ می خواهید برای آدم پاپوش بدوزید، مثل برخی دوستان آن جناح بدوزید که مو لای درزش نرود. حالارفت هم به قاعده همان مو باشد نه چهل گیس!

خانم باجی گفت: پاپوش کدام است؟ خود نسناست با این شکل و شمایل بر و بر به صحنه های حمله تروریستی مونیخ نگاه می کردی و لبخند می زدی.

موسیو شیطان گفت: تکذیب می کنم. خانم باجی فورا آرام گرفت. (می دانید که در این مملکت به ندرت پیش می آید موضوعی تکذیب شود و وقتی یک نفر چیزی را تکذیب می کند آدم دلش قرص می شود.)

موسیو شیطان ادامه داد: من داشتم فکر می کردم قبلاهمه اش می نشستیم با رفقای مان تورها را بررسی می کردیم ببینیم کجا برویم. بعد هی پول مان نمی رسید و خجل و شرمنده دم مان را می گذاشتیم روی کول مان و بی خیال سفر می شدیم. اما مدتی است با این اتفاقات در ارمنستان، ترکیه، آلمان، فرانسه و... دور هم می نشینیم و بحث می کنیم کجا نرویم و آخرش هم با سربلندی به این نتیجه می رسیم که هیچ جا امن نیست و سرافرازانه می رویم دنبال کار خودمان. برای همین ناخودآگاه لبخند می زدم که دور مونیخ هم یک خط قرمز کشیدیم رفت پی کارش. حالامنتظریم ببینیم فردا شب کجا باید نرویم!