آرشیو سه‌شنبه ۹‌شهریور ۱۳۹۵، شماره ۲۶۶۹
صفحه اول
۱
یادداشت

به کدام گناه؟

غلامرضا امامی

خبر ساده بود- خبرنگاری در خانه ملت گفت وگویی با نماینده ای داشته- نماینده از سخن خبرنگار دلخور شده، مشتی به صورتش کوبید، نوارش را ضبط کرده و تحویل حراستش داده.... وقتی که خبر را خواندم، بر خود لرزیدم. به چه جرئتی نماینده ای که باید پاسدار حق و حقوق مردم باشد، به ضرب و شتم می پردازد. به چه گناهی خبرنگار مظلوم، مصدوم شود؟ آن هم در خانه مردم و به دست نماینده مردم. تا کی فغان برآوریم که خشم و خشونت راهی به جایی نمی برد و گفت وگو کارساز است و راهگشا! من این خبرنگار شجاع را نمی شناسم؛ اما به حرمت قلم با او همدل و همراهم. سروده سعدی به یادم آمد که گفت: سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد، نشاید گرفتن به پیل. اگر آن روز که این نماینده، زنان را نواخت و به آنان توهین ها کرد، پاسخی می شنید، امروز این چنین نمی کرد! و چنین جرئت و جسارتی نداشت. در شگفتم از نمایندگان دیگر که چرا بیانیه ندادند و این کار را تقبیح نکردند؟ در دفاع مقدس تنها هم میهنان آذری ما شرکت نکردند که او خود را نماینده آنان می نامد و نوای قوم برتر سر می دهد. از این بیداد به که شکایت بریم و کجا شکوه کنیم؟ وقتی که «گفت وگوها»ی فالاچی، خبرنگار شهره را می خواندم و ترجمه می کردم، از جسارت این بانو در شگفت شدم که چگونه با سران و چهره های شهره جهانی به چالش می پرداخت؛ اما مشتی نصیبش نشد و اینجا در کشور ما دریغ است که چنین شود.... بی گمان این خبرنگار تنها نیست. بسیار کسان همدل و همراهش هستند، من نیز در کنارش هستم تا داد خویش بستاند.