آرشیو دو‌شنبه ۵ مهر ۱۳۹۵، شماره ۴۶۴۹
جامعه
۱۷
مکث

مهرشیرین برای دانش آموزان حاتم طایی سیستان

مریم خباز ( روزنامه نگار)

صبح دو روز پیش 107 هزارمدرسه، همزمان زنگ آغاز سال تحصیلی را نواختند، رئیس جمهور به دبیرستانی دخترانه رفت و پرسش مهر را مطرح کرد و در بهشت زهرای تهران، زنگ دانش آموز شهید برای ششمین بارطنین انداز شد و این گونه بهاردانش آغاز گشت.

دو روز پیش خنده وگریه خیلی ها بود، روز دلتنگی، اضطراب، شور و شعف و امید به آینده، اما دانش آموزان مدرسه ابتدایی شهیدغلامعلی شهرکی همان ها که معلمی مهربان همچون رامین ریگی جلایی دارند، آغاز سال تحصیلی شان مهرشان رنگ و لعاب دیگری داشت. اینها را که یادتان هست، حاتم طایی سیستان و دانش آموزانش، او که شش سالی است از جیب خود برای بخشی ازدانش آموزان محروم زهکی سفره نان و پنیر برای صبحانه خرج می کند به امید ماندنشان در مدرسه و دورنماندن از تحصیل.

او این شش سال تنها بود و این اواخر بیم داشت در آینده ای که دور نیست توان مالی اش کفاف ادامه کار را ندهد و بچه های مدرسه گرسنه بمانند و فقر آنها را از مدرسه بتاراند. اما حکایت مهربانی های این معلم که منتشر شد، وقتی نیکوکاران خواندند که در گوشه ای سیستان، چشم عده ای کودک به چند لقمه نان و پنیر است دست به کار شدند و سیل مهربانی هایشان را روانه این سرزمین خشکی زده کردند.

دو روز پیش به لطف همین مردم نیک اندیش، بچه های مدرسه شهید شهرکی صبحانه یک پرس چلوگوشت خوردند و لوازم کامل مدرسه را که خیران برایشان فرستاده بودند، از لباس و کفش گرفته تا لوازم تحریر و مسواک و خمیردندان تحویل گرفتند و خنده تحویل آقا معلم دادند. اینها جدا از کولر و آبسردکن، آن ماشین های موتراش و رایانه ای است که آدم های دست و دلباز برای این بچه ها فرستاده اند و البته جدا از ارائه خدمت رایگان دندانپزشکی که یک نیک اندیش برای دانش آموزان این مدرسه تدارک دیده است. این بچه ها بالاخره در آغاز سال تحصیلی از ته دل خندیدند و ممنون کسانی شدند که ازصدها کیلومتر آن طرف تر محبت برایشان فرستاده اند.

دو روز پیش بهترین روز زندگی آقا معلم هم بود، مردی که هنوز یک آرزو در دل دارد، این که بتواند در کنار مدرسه شان، مرکز پیش دبستانی هم راه بیندازد تا بچه های این گوشه از ایران نیز از خیل نوآموزان جانمانند.