آرشیو یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، شماره ۴۸۵۶
صفحه آخر
۲۰
یادداشت

عید آمد و عید آمد

محمدعلی عسگری

می گویند عبادت در لغت به معنای کوبیدن است. کوبیدن راه. هموار کردن یک مسیر. یا نه، کوبیدن آدمی. ورز دادن و پخته شدن و بار آمدن و به ثمر نشستن که حاصل عبادت است. روزه هم یکی از همین عبادت های جدی و سختگیرانه است که می تواند تاثیری بس شگرف داشته باشد.

می تواند موجب ورز خوردن و پخته شدن آدمی باشد. عید فطر که یکی از شیرین ترین و دلنشین ترین اعیاد معنوی و مذهبی ماست در پایان یک ماه ریاضت و سختی کشیدن های گاه طاقت فرسا می آید. عید فطر ترکیبی از دو کلمه جادویی است که مخاطب را مشحون از معنا و معرفت می کند؛ عید به معنای بازگشت و فطر به معنای فطرت. یعنی بازگشت به فطرت خالص و خدایی خویش. یعنی کشف و ضبط دوباره همان آینه غمازی که در جریان روزمرگی ها، زنگار رویش را گرفته بود. در جریان همه نامردی ها و نامرادی ها سخت آلوده شده بود. حتی در جریان بعضی کشمکش ها ترک ها برداشت و درهم شکست. ماه مبارک رمضان فرصتی بود برای پاکسازی، تعمیر و سالم سازی این آینه روح.

باید گفت همان طور که ازجهان خارج نوری و نورهایی به پرده ای در پشت چشمان ما می تابد و بازتاب آن به صورت دیدن جلوه گر می شود، یعنی بر اثر این فعل و انفعالات است که ما اشیا و اشخاص پیرامون خود را به صورت ها و اشکال گوناگون می بینیم و اساسا با جهان خارج در ارتباط قرار می گیریم، روح آدمی نیز مانند یک آینه عمل می کند. آینه ای که جهان خارج را در خود بازتاب می دهد و ما به تناسب همین بازتاب است که با افراد و اشخاص ارتباط برقرار می کنیم. کسی را دوست می داریم یا از کسی متنفر می شویم. اگر آینه روح ما صافی و شفاف نباشد طبعا تصویری کدر، چرکین و دلمرده را از محیط پیرامون خود دریافت می کنیم. نسبت به آدم های اطراف مان مظنون و مشکوک می شویم و کمتر قادر خواهیم بود به دیگران محبت کرده یا از اعتماد متقابل شان برخوردار شویم. برعکس اگر این آینه شفاف باشد آن وقت جهان را گلستان می بینیم و از دیدن مناظری زیبا و با طراوت به وجد می آییم و همین شادابی و نشاط را به دیگران نیز پیشکش می کنیم. مولوی زیبا گفته است: آینه ات دانی چرا غماز نیست زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست.