ماجراهای عادله دواچی در هتل جهان
قصه ملوک دواچی
همین طور که عادله از پله ها بالا می رفت تا به اتاقش برود شکر خدا می کرد. «شکر که خب تموم شد.» ماجرای باباجمدی ختم به خیر شده بود و در این آخر شب جز خواب برای عادله کاری نمانده بود، اما اتاق شماره شش که خالی بود به عادله چشمک می زد و به او می گفت: «اصش نیمی دونی چه کیفی دارد رد که می شم می گد نیمیای بپری؟ بپری بری بالا.» در را باز کرد. چراغ را روشن کرد. کفش هایش را در آورد و رفت روی تختخواب و پرید. یکی و دوتا و سه تا پرید. «چراغا شهر که خاموشس» پرید. «سرشون روی دامنه» پرید. «ستاره می چنینم» پرید. وقتی از آن بالا پایین می آمد سر شیخ بهایی توده درهم رفته ای
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.