حکایت در صفت تنهایی
«صد سال دگر نه من بجا هستم و نه/ این مرد که هست چشم او بر من وا/ نه این سیه پلید تیغش در مشت/ آکنده شکم ز خون مظلوم و گدا/ نه این گله رمیده بیچاره شده/ افتاده چنین نگون به گرد صحرا/ نه این روش سخن که می گوید نه/ نه این کشش صدا که می گوید ها/ نه آنکه بگفت نیست نیما شاعر/ نه آنکه از او بخشم آمد نیما/ هر چیز بجای خویش ویرانه شده/ ز افسانه آن زبان مردم گویا/ مانده است بجا چه چیز این کوه و کمر/ این ابر دونده در گذرگاه هوا/ وز ما اثری که زشت باشد یا خوب/ کان حامی ما است یا ملالت ده ما» تاریخی که نیما یوشیج بر این شعر نوشته سوم اسفند 1317 است. «صد سال دگر»، عنوان این شعر و کتابی است با همین نام که
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.