آرشیو پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۶، شماره ۳۹۲۱
صفحه آخر
۱۶
تاکسی نوشت

سفر

سروش صحت

عازم یک سفر دو هفته ای هستم. به مسوول صفحه آخر زنگ زدم و همین را گفتم: «من دارم دو هفته میرم سفر.» گفتم: «یعنی دو هفته نمی تونم ستون پنجشنبه ها را بنویسم، میشه؟» مسوول صفحه گفت: «معلومه که نمیشه.» گفتم: «آخه من نیستم.» مسوول صفحه گفت: «خب از اونجا برامون بفرست.» گفتم: «اونجا تاکسی نیست.» گفت: «پس مردم چه جوری میرن این ور، اون ور؟» گفتم: «پیاده.» مسوول صفحه کمی فکر کرد و گفت: «پس نرو مسافرت.» گفتم: «نمی شه، برنامه هام رو از چهار ماه پیش ریختم، همه چی از قبل تعیین و تنظیم شده، مو لای درز برنامه هام نمیره، هیچی قابل جابه جا شدن نیست» مسوول صفحه گفت: «پس دیگه این ستون رو ننویس.» و گوشی را گذاشت.

اوقاتم آنقدر تلخ شدکه حد نداشت. همان طور که موبایل به دست کنار خیابان ایستاده بودم و از عصبانیت خون خونم را می خورد که یک تاکسی از دور آمد با چنان سرعتی به من زد که رفتم توی هوا... همان طور که توی هوا بودم به تاکسی نگاه می کردم با خودم فکر کردم الان وقت این تصادف نبود... آن هم با تاکسی.