آرشیو دوشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۶، شماره ۳۹۲۴
صفحه آخر
۱۶
در همین حوالی

امروز تولد گلی ترقی است

جایی در کنج ذهن مخاطب

احمد طالبی نژاد

گلی ترقی را بیشتر به عنوان خاطره نویس یا داستان نویسی که مبنای کارش نوشتن خاطرات شخصی است، می شناسیم. کمتر کسی است که نداند گلی ترقی دختر روزنامه نگار قدیمی لطف الله ترقی است که بخشی از زندگی اش را در بحبوحه کودتای 28 مرداد زندگی کرده و بخش زیاد دیگری را در ایران نبوده است. اینها دقیقا همان وصله هایی است که در بیشتر نوشته های او هم به چشم می آید: چنان که حال و هوای اغلب کارهایش نوستالژیک است و در بیشتر داستان هایش به روزگار ایرانی های مهاجر می پردازد. نمونه اش داستانی است که گلی ترقی از قصه تلخی در فرودگاه فرانکفورت روایت می کند. اما مساله مهم درباره ادبیات نوشتاری گلی ترقی این است که داستان هایش با تمام حال و هوای نوستالژیکی که در خود دارند، قدرتی برای به تصویر کشیده شدن دارد. داستان های ترقی جان می دهند برای اینکه تبدیل به یک فیلم سینمایی جذابی شوند. به طور مثال اگر نگاهی به پرونده کارهای داریوش مهرجویی بیندازیم، بین تمام کارهای او، «هامون» را که کامل ترین فیلم اوست اگر کنار بگذاریم، «درخت گلابی» یکی از بهترین کارهای او است. فیلمی که بر اساس داستان کتاب «جایی دیگر» نوشته گلی ترقی، ساخته شد. در جریان «درخت گلابی» ما شاهد صحنه های تکان دهنده ای هستیم که دربرگیرنده شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه ما بوده است و این حکایت نسلی است که مهرجویی به آن تعلق دارد. به اعتقاد من بهترین کار هر هنرمندی حدیث نفس خودش است و در مورد مهرجویی هم این حکایت با فیلم «درخت گلابی» صدق می کند که خیلی به خودش نزدیک است. بدون شک وقتی قصه یک داستان نویس خوب با حدیث نفس کارگردانش جفت و جور می شود، نتیجه اش نمایشی است که هنوز بعد از سال ها برای دانشجویان رشته سینما حرف های زیادی دارد. این اتفاق حتما می تواند چندین بار دیگر هم تکرار شود، هر جایی که یک نویسنده ای مانند گلی ترقی، قصه خوبی را که خاصیت روایتی داشته باشد روی کاغذ بیاورد، می توان امیدوار بود کارگردانی هم پیدا شود که بتواند از آن قصه، نمایشی دیدنی بسازد. نویسنده ای که گلی ترقی است و نوشته هایش در کنج ذهن مخاطب جای می گیرد.