آرشیو سه‌شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۶، شماره ۶۶۴۳
صفحه آخر
۲۴
نکته

می خندیم به فاجعه چون چاره دیگری نداریم

دکتر بیژن عبدالکریمی (استاد فلسفه)

هنگام وقوع فاجعه و بعد از آن بخصوص در فضاهای مجازی فارغ از انتشار اخبار و اظهارتاسف های معمول، با دو نوع برخورد مواجهیم. دسته اول کسانی که سعی می کنند در لفافه شوخی و طنز با اتفاق روبه رو شوند و دسته دوم کسانی که آزرده از این شوخی ها و لطیفه ها، دیگران را نهیب می زنند که چنین نکنید؟

اما چرا این برخورد رخ می دهد؟ چرا می خندیم و چرا سعی می کنیم از دریچه طنز با بحران و فاجعه روبه رو شویم؟ پاسخ من به این پرسش تنها در چند کلمه خلاصه می شود: چون کاری نمی شود کرد. این برخورد، به عقیده من یک نوع مکانیزم دفاعی ست در مواجهه با اتفاقی که نه در شکل گیری اش نقشی داشتیم و نه برای حل آن کاری می توانیم بکنیم. ساختارهای عقلانی نداریم که از آن بازخواست کنیم. عقلانیت، فردی نیست و به همین خاطر است که نمود آن را در ساختارها می بینیم، نمی توانیم به یک فرد بگوییم عاقل باشیم، چون این ساختارها هستند که باید عقلانی باشند. چیزی که ما فاقد آنیم و به همین دلیل مواجهه مان با اتفاق، فاجعه و بحران احساسی و عاطفی، آمیخته به طنز یا اشک است.

در واقع اتفاق آنقدر تلخ است که ناچاریم با طنز به آن بپردازیم و از طریق آن موضوع را برای خودمان حل کنیم، کار دیگری از دست مان ساخته نیست. برای مان امکان ندارد ساختار سیاسی یا مسئولان یا نهادهای ذیربط را استیضاح کنیم و به پرسش بگیریم، از طرف دیگر باید واکنش هم نشان بدهیم، نتیجه همینی می شود که می بینیم. شاید بهتر است دست از مقصر دانستن همدیگر برداریم و پرسشگری را معطوف به نهاد و مولفه ای کنیم که باید پاسخ مان را بدهد. پاسخ پرسش هایی که تلخی شان را فقط با نوشداروی طنز می توانیم تحمل کنیم.