شوکران نوش
خدایی هست
راستی حالا، دلت برای دیدن یک نم نم باران
چند چشمه، چند رود، چند دریا گریه دارد! ؟
حوصله کن بلبل غم دیده بی باغ و آسمان
سرانجام این کلید زنگ زده، شبی به یاد می آورد
که پشت این قفل بدقول خسته هم، دری هست
دیواری هست، دریایی هست، به خدا... خدایی هست...