آرشیو پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۶، شماره ۳۹۵۶
صفحه اول
۱
سرمقاله

امر مهم وصیتنامه

مجتبی حسینی

در میانه دهه 60 وقتی امام خمینی(ره) بزرگان نظام را صدا می کند تا چند نسخه از وصیتنامه اش را تحویل ایشان دهد، هاشمی رفسنجانی از طرف جمع به امام اطمینان می دهد که نسخه ای را به مجلس، نسخه ای را به آستان قدس و نسخه ای را به... ببرند و در حضور مسوولان لاک ومهر کنند. در این ملاقات که چند ماه پیش فیلمش منتشر شد و درگوشی های موبایل دست به دست شد، هاشمی رفسنجانی چنان بر اوضاع مسلط است که گویی بیش از بقیه به سازوکار امر مهم «وصیتنامه» واقف است: لذا بعید است برای پس از خود فکری نکرده باشد و نسخه هایی از وصیتنامه اش را در «جاهای امن» قرار نداده باشد.

اما این جاهای امن کجا هستند؟ چرا خانواده و بستگان درجه یک از آن خبر ندارند؟ یا چنین ابراز می کنند که خبر ندارند؟ آیا همین بی خبری، پیامی سیاسی را در خود مستتر دارد؟ آیا مرحوم هاشمی رفسنجانی عمدا می خواسته پس از مرگش سوالی جدی در اذهان شکل بگیرد و مردم از خود بپرسند وصیتنامه کجاست؟ علاوه بر این سوال اما یک سوال دیگر هم مطرح است: وصیتنامه هاشمی چقدر مهم است؟ ارزشش به چه مسائل و موضوعاتی است که ممکن است در آن درج شده باشد؟ آیا او هم به غیر از وصیتنامه شرعی و خانوادگی، وصیتنامه سیاسی – الهی نوشته است؟ روشن تر بپرسم آیا وصیتنامه «رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام» آنقدر مهم هست که بخواهیم با تعجب و ابهام دنبالش بگردیم؟

هاشمی رفسنجانی در طول زندگی اش خاطراتی نوشته که بسیار مهم است. می گویند او خاطراتش را در دو سطح نوشته، یک سطح خاطرات عیان: همین که خانواده اش دیده اند و ما چاپ شده اش را – لااقل بخش های زیادی از آن را که چاپ شده- خوانده ایم. یک سطح هم، محرمانه بوده و ظاهرا کمتر کسی از آن خبر دارد. نکته اینجاست که همین خاطرات عمومی او هم مهم است. اکثر ناظران سیاسی به خاطرات مختصر و روزمره او به عنوان یکی از منابع مهم تاریخ انقلاب اسلامی نگاه می کنند. در خاطرات هاشمی نکته های مهمی درج شده که پیگیری هرکدام شان ما را به خبرهایی مهم می رساند. روزی که سید احمد خمینی به رحمت خدا رفت، هاشمی تعبیری قریب به این مضمون به کار برد که یکی از گنجینه های اسرار جمهوری اسلامی به رحمت خدا رفت. همین تعبیر درباره خودش هم مصداق دارد: او حقیقتا گنجینه ای بی نظیر از انقلاب بود. لذا کسی که در چنین موقعیتی قرار دارد، ارزش و اهمیت وصیتنامه اش بیش از وصیتنامه خانوادگی است.

همه می دانیم که هاشمی به این نظام عشق می ورزید و برای حفظ و استقرار جمهوری اسلامی از پرداخت هیچ هزینه ای دریغ نداشت. او خود را چیزی جدا از نهضت و نظام نمی دید. هیچ ابایی نداشت که برای انقلاب و جمهوری اسلامی جانش را بدهد. این را بارها به تصریح بیان کرده بود. حتی در سال ها و روزهای آخر عمرش که زبانش به انتقاد بیشتر می چرخید و از وضع موجود دفاع نمی کرد، کماکان حفظ نظام را از اوجب واجبات می دانست: علاوه بر این او بر مسندهایی تکیه زده، ماموریت هایی را به عهده گرفته و کارهایی را انجام داده که از او چهره ای بی بدیل ساخته است. دوستی 50 ساله اش با مقام معظم رهبری، همچنین روابط صمیمانه اش با روحانیون عالیرتبه انقلاب و حتی کینه و عداوتی که بعضی افراد و جریان های سیاسی - عقیدتی از او در دل داشتند همه گواهی می دهند که وصیتنامه هاشمی مهم است و همان طوری که گم شدنش معنی سیاسی دارد پیدا شدنش نیز می تواند پیام سیاسی داشته باشد و روی مناسبات نظام تاثیر بگذارد. قطعا روی مردمی هم که با او پیوندی عاطفی داشتند تاثیر خواهد گذاشت. هرچند شاید ناپیدا بودن وصیتنامه نیز معمایی است که می شود به آن فکر کرد و شایسته است جواب درخوری برایش پیدا کرد.