آرشیو دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶، شماره ۳۹۵۷
صفحه اول
۱
سرمقاله

فصل همدلی، نه نزاع

الیاس حضرتی

«سیاست» دری ندارد که بشود بست و راه عواطف و احساسات را بدان سد کرد. ما همه گاهی تحت تاثیر «جو» حرف هایی می زنیم و کارهایی می کنیم که بعدا از آن پشیمان می شویم. سیاستمداران زیرک و هوشیار هم گاهی ناخواسته تابع هیجانات زودگذر می شوند و حرف هایی می زنند و کارهایی می کنند که برای شان «گران» تمام می شود. داستان های زیادی نقل شده، روایت های زیادی به تاریخ راه پیدا کرده، خودمان نیز در این 30، 40 سال شاهد حرف ها و حدیث هایی بوده ایم که همه شان گواهی می دهند قدرت و قوت افراد به «خویشتنداری» است. عقل و شرع هر دو، ما را امر کرده اند که از هیجانات و احساسات تبعیت نکنیم و در هر شرایطی تبعات قول و فعل مان را محاسبه کنیم.

به یک اعتبار تقوا چیزی جز خویشتنداری و کنترل دست و زبان نیست و هر کس که بیشتر بر نفسش امیر باشد و از گفتار و کردارش مراقبت کند، باتقواتر است. همه آحاد جامعه محتاج به مهار عقلند. اصلا معنی باطنی عقل همین مهار و پرهیز است و ما هر که باشیم در هر موقعیتی باشیم وظیفه داریم که زبان مان را کنترل کنیم، اما واضح است که این وظیفه بر دوش نامداران، سیاستمداران، مقامات، مسوولان و آنها که صاحب نفوذ کلامند سنگین تر است و پرهیزگاری شان ارزشمندتر است. اینها را گفتم تا اولا شان «حرف» و «اقدام» فردی در مقام و موقعیت سردار وحید حقانیان را یادآور شوم و هم تاکید کنم یک طرفه به قاضی نرویم و از یک مشاجره لفظی، یک غوغای سیاسی تازه نسازیم.

آقای وحید، اهل مصاحبه و گفت وگو نیست. تمام روزنامه ها و صفحات اینترنتی را ورق بزنید، از ایشان بیست جمله هم نمی یابید که له یا علیه شخص یا جریانی چیزی گفته باشند. نزدیکی ایشان به رهبری، طبیعتا موانع و محظوراتی ساخته تا وارد مباحث سیاسی نشوند و اعلام موضع نکنند. این محظورات برای دیگران هم وجود دارد اما جایگاه ویژه آقای وحید، آنقدر حساس است و آنقدر ویژه است که وزن و اهمیت حرف ایشان را دوچندان، بلکه صدچندان می کند. هر کس که وارد منطقه زلزله می شود طبیعی است که تحت تاثیر احساسات و عواطف انسانی قرار بگیرد. آلام مردم، خرابی ها، نارسایی ها، مشکلات، بی سرپناهی و از این قبیل، دل هر ناظری را به درد می آورد و او را مغلوب عواطف و هیجانات می کند. عیبی ندارد اگر اینجا از تعبیر «جوزدگی» استفاده کنیم. جوی متشنج، پر از درد و زخم و رنج و آکنده از گریه و اندوه، چنان سنگین است که سخت بشود از آن متاثر نشد. آن فیلمی هم که در شبکه های مجازی دست به دست می شود و در آن آقای وحید متعرض معاون اول رییس جمهور می شود، به اندازه کافی گویاست و تایید می کند که ایشان متاثر از فضا و اخبار و صحنه های دلخراش شده اند. در اینجا قدرت و نفوذ شبکه های مجازی هم قابل تامل است. در عرض چند ساعت این فیلم چند ثانیه ای در سطوح مختلف پخش شد و همه از آن خبردار شدند. ارزش خبر از یک طرف به «گوینده» بود و از طرف دیگر به معاون اول. کسی در حد و مرتبه آقای وحید به کسی با این بیان تند و صریح انتقاد می کند که شان و مرتبه صدراعظمی دارد. اما همه آنها که دل در گرو انقلاب و نظام دارند و برای توفیق و سربلندی جمهوری اسلامی تلاش می کنند، معتقدند که انتقادهایی با این لحن و بیان مواضعی در این سطح، نه تنها عواید خوبی برای کشور و نظام ندارد بلکه هزینه های سنگینی نیز روی دست مملکت می گذارد. حتی این نوع انتقاد به نفع زلزله زده ها و آسیب دیدگان از این فاجعه طبیعی نیز نیست و کمکی به آنها نمی کند. سیاسی شدن زلزله خطرناک است. هم از این طرف شکستن کاسه و کوزه ها بر سر مسکن مهر ما را به جایی نمی رساند: هم از آن طرف منکوب کردن مسوولان عالی مقام کمکی نمی کند. نه تنها کمک نمی کند بلکه باعث پدید آمدن کینه و نقار می شود و تفرقه و دودستگی را دامن می زند. ما بیش از هر زمان دیگری نیاز به وحدت داریم. نه تنها در قبال دشمن خارجی و یاوه گویی های امریکا باید متحد باشیم بلکه در مقابل بلایای طبیعی نیز باید اختلافات سیاسی را کنار بگذاریم و آسیب دیده ها جز صدای واحد از مسوولان نشنوند. قرار نیست زلزله زدگان تبدیل به وجه نزاع شوند و خدای نکرده تا حد بهانه هایی برای دعوای سیاسی، پایین بیایند. برای آنها نه این طرفی مهم است و نه آن طرفی. کسی که زندگی اش زیر آوار مانده نیاز به کمک مخلصانه به دور از نزاع سیاسی دارد. برای همین هم هست که اظهارنظر آقای وحید بسیار گران آمد و اکثرا با تعجب و حیرت بدان نگاه کردند. البته چند ساعت بعد، آقای وحید ویدئویی پر کرد و در آن قدری از حرف قبلی خود را تلطیف کرد. اگرچه این تلطیف هم بی نکته نبود، اما به هر حال سعی شده بود تا اندازه زیادی از «تبعات سنگین لعنت» کم کند. اگر واقع بینانه به اوضاع و احوال مملکت نگاه کنیم، خیلی زود به این نتیجه می رسیم که تک تک ما- علی الخصوص مسوولان- راهی جز وحدت و همدلی نداریم. قطعا وحدت و همدلی راه انتقاد را نمی بندد. می توانیم- بلکه باید- از همدیگر انتقاد کنیم و ضعف ها و کاستی های واقعی را گوشزد کنیم. آنجا که با منافع ملی روبه روییم نیازی به تعارف و مجامله نیست. خیلی صریح و بی پرده می توانیم زبان به نقد بچرخانیم. اما نقد، ملازم لعنت و تخفیف طرف مقابل نیست. هیچ منطقی این نقد را نمی پذیرد. البته بحث مسکن مهر هم جدی است و ترساندن ساکنین مهر و خالی کردن توی دل مردمی که جز مهر سرپناهی ندارند، خطرناک است، منصفانه هم نیست. این بحث را باید در سطحی کارشناسانه و دقیق پی گرفت، اما در عین حال با رفق و برادری و موانسات کار این مردم مظلوم را پی گرفت و هرچه زودتر تا سرمای استخوان سوز پاییزی از راه نرسیده، سرپناهی برای زلزله زدگان تدارک دید.