آرشیو شنبه ۹ دی ۱۳۹۶، شماره ۳۰۴۷
اندیشه
۸

مقصود فراستخواه: این جهان بهترین جهان نیست

عدالت در جامعه ایران بحث انگیز است. براساس پژوهش هایی که انجام شده شاخص نیک بختی در ایران نسبت به بقیه کشورها پائین تر است و در این حوزه ما جایگاه خوبی نداریم. این در حالی است که از لحاظ ثروت ملی در رتبه خوبی قرار داریم و نتیجه این بحث اینکه ما در توزیع ثروت و عدالت ناموفق بوده ایم. برای توضیح عدالت و بی عدالتی نیاز به نظریه داریم. افرادی چون رالز، آندرسون و سید حسین طباطبایی عدالت را به خوبی توضیح داده اند. به گفته رالز نابرابری های موجود نه طبیعی و نه استحقاقی اند، نه منطقا ضروری و نه بدیهی. تقسیم فرصت ها به منابع جهان روی حساب و کتاب و منطقی و مدبرانه نیست، بنابراین، این جهان بهترین جهانی نیست که می توان داشت. آنچه ضرورت منطقی و عقلی دارد تقسیم مجدد منابع است.

مسئله اصلی من در این بحث این است که هیچ چیز از عهده این نابرابری های به گزاف نشسته در این جهان بر نمی آید. گروه های محروم و اقلیت حتی در تجربه آموزشی هم در حاشیه اند. گاهی ما چشم می دوزیم به نظام سیاست گذاری تا بیاید و این نابرابری ها را رفع کند. نکته مهم در این موضوع اینکه سیاست با امر سیاسی فرق دارد. امر سیاسی اجازه می دهد چه چیزی در دستور ملی قرار بگیرد یا حذف شود و این معنا از سیاست در اختیار طرف های منتفع و مسلط نابرابری هاست که به صورت سازمان ها و شبه سازمان ها، نظم های دسترسی محدود و نابرابر را بازتولید و یک دور باطل از نابرابری ها ایجاد می کنند.

نابرابری یک امر هستی شناختی است و خود را در نظام آموزش، دانش و سیاست گذاری بازتولید می کند. برابری یک متغیر مستقل است و قابل تحویل و ارجاع به چیزهای دیگر نیست. یا باید برابری ایجاد شود یا اینکه نابرابری هست و تا وقتی نابرابری هست وضعیت جهان ما یک جانبه و منازعه آلود خواهد ماند. راه حل برابری راه حل هستی شناسی است. باید هستی شناسی اجتماعی گسترش پیدا کند.

باید از طریق ساز و کارهای میانی شرایط امکان برای عمل نقد و تغییر صلح آمیز فراهم شود. از جمله این ساز و کارها می توان به گفت وگو و توافق شبکه سازی، توسعه و تنوع گفتمانی، فهم و درک متقابل، چندجانبه گرایی، گشودن دریچه های سیاست گذاری و دستورگذاری اجتماعی برای خط مشی عمومی اشاره کرد.