آرشیو چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، شماره ۳۹۹۸
صفحه آخر
۱۶
شهرنگار

انسان های دور از هم

محمد زینالی اناری

محله ها در گذشته، یکی از سلسله مراتب اجتماعی جامعه ما بودند. اما حالا دیگر شهرهای امروزی ما بیشتر با منطقه و ناحیه که تابعی از سیستم های اداری و اقتصادی جامعه است قابل تشخیص اند. در گذشته محله گره انسانی شامل کوچه، بازار، مسجد و میدانی در میان آنها بود، اما امروزه، جز خیابان ها و مسیرهای رفت و آمد که می تواند مردم را از هم عبور دهند، گرهی وجود ندارد. اهالی محل مانند اعضای یک خانواده جمع می شدند و به خاطر ساکن بودن جمعیت در محله، با هم تعامل می کردند. اگر محله تا امروز دوام آورده بود، با صمیمیت هایی که در پاتوق هایش بود، آبستن شکل گرفتن تعامل ها، دوستی ها و اجتماعات می شد. اما به جای جمع شدن در محله مردم امروزی اسیر چینش خیابانی شده و در مسیر کار اسیر تردد در فواصل طولانی اند. در این مسیرها تعجب آور است اگر گروهی چند نفره با هم صحبت کنند و راه بروند در حالی که چیزی می گویند. گره های امروزی ما، شامل میادین و تقاطع هایی است که مردم با اتومبیل از آن می گذرند و اگر هم تعاملی داشته باشند، به مواجهه با المان های شهری و ویترین های فروشگاه ها محدود می شود. مردم در شهر به صورت غریبه های همیشگی تردد می کنند، از اجتماع درون محله که پر از سلام علیک، آشنایی رهگذران و «پاتوق» های دوستی بود، رها شده و داخل خیابان هایی افتاده اند که هیچ واسطه ای جز دعوت تابلوها، اغوای ویترین ها، نظاره مجسمه ها و گرداب میدان ها وجود ندارد. خیابان، جای حرکت های فردگرایانه و انزوای عمومی بوده، تعاملی به جز دادوستد کالا و استعمار نشانه ها وجود ندارد. خیابان های امروزی بر عکس محله ها و کوچه های قدیمی که مردم در آنجا مکانیت داشتند، محل گذشتن و نامکانیت اند و به همین خاطر به ما آرامش نمی دهند. آنها انسان ها را محو جاذبه های خود و از هم دور می کنند. خیابان ها جای شکل گرفتن دوستی و روابط عرضی نیست و به جای اینکه انسان ها را با حضور هم آرام کند، آنها را سرشار از احساس غربت و دلتنگی می کند.