آرشیو پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۶، شماره ۲۱۸۱۶
معارف
۶
پرسش و پاسخ

فتنه و مصادیق آن (2)

پرسش:

بر اساس آموزه های وحیانی چه افراد و جریان هایی از مصادیق فتنه و فتنه گران به حساب می آیند؟

پاسخ:

در بخش نخست پاسخ به این سوال به مفهوم شناسی فتنه از حیث لغوی و اصطلاحی پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی می گیریم.

مصادیق فتنه

برای این که تصویر روشن و درستی از فتنه در فرهنگ قرآنی داشته باشیم به سراغ آیاتی می رویم که به مصادیق فتنه توجه می دهد؛ زیرا از این طریق می توان دریافت که غیر از عوامل طبیعی که نظم را مختل می سازد و آرامش را از آدمی سلب می کند، چه علل و عوامل دیگری می تواند موجبات سلب آرامش و امنیت شود و نظم را به هم ریزد؟ البته همواره بر این نکته تاکید می شود که عوامل طبیعی نیز ارتباط تنگاتنگی با رفتارها و کنش های انسانی دارد؛ زیرا فعالیت آدمی است که موجبات اخلال در نظم طبیعت را فراهم می آورد، و امنیت و آرامش را از او سلب می کند؛ از این رو خداوند از فساد و تباهی در نظم طبیعت و محیط زیست خشکی و دریایی زمین به سبب کنش های انسانی خبر می دهد و آدمی را مسبب اصلی بسیاری از حوادث و رخدادهای به ظاهر طبیعی زمین برمی شمارد.

1- ستمگران: خداوند در آیه 25 سوره انفال از ستمگران به عنوان فتنه انگیزان اصلی جامعه یاد می کند. اینان کسانی هستند که به حقوق خود بسنده نمی کنند و با تجاوز به حقوق دیگران می کوشند تا نظم طبیعی جهان و جامعه را که بر پایه عدالت استوار است به هم ریزند. در حقیقت ظلم و ستمی که از سوی ستمگران اعمال می شود، خود مصادقی از فتنه است؛ زیرا هم نظم طبیعی که بر محور عدالت است را از میان می برند و هم آرامش و امنیت را از دیگری و یا جامعه سلب می کنند.

با نگاهی به تاریخ و گزارش های تاریخی قرآن می توان به آسانی دریافت که چگونه ستم ستمگران، فتنه اصلی در جوامع بشری بوده است و آنان را از پیشرفت و تکامل و تعالی در حوزه های فرهنگی و تمدنی بازداشته است و اجازه نداده تا همه انسان ها به کمال و تعالی دست یابند. جوامع به سبب ستم ستمگران هرگز روی عدالت به خود ندیده و از امنیت و آرامش سودی نبرده است.

2- منحرفان و هنجارشکنان: دسته دومی که خداوند از آنان به عنوان فتنه انگیزان سخن به میان می آورد، کسانی هستند که ما آنان را به نام منحرفان و هنجارشکنان می شناسیم. این عده با ایجاد فتنه و فساد در جامعه، امنیت و آرامش را از آن سلب کرده و در نظم عمومی و اجتماعی جامعه اختلال ایجاد می کنند. انحرافات ایشان که باهنجارشکنی و بهره گیری از قوانین متشابه صورت می گیرد، به آنان این امکان را می بخشد تا عرف و عادت پسندیده را زیر پاگذاشته و با هنجارشکنی امنیت اخلاقی و هنجاری جامعه را با بحران مواجه سازند.

خداوند در آیه 7 سوره آل عمران این افراد را کسانی معرفی می کند که همواره دنبال متشابهات هستند و از آن پیروی می کنند. این در حالی است که حقایق و اصول محکم و متقن در اختیار آنان است، ولی آنان با چشم پوشی نسبت به این اصول، در پی متشابهات و اموری می روند که شک و تردید در صحت و سقم آن وجود دارد؛ چرا که در این آب گل آلود بهتر می توانند ماهی مراد بگیرند و در صورت حرکت در مسیر قوانین شفاف و روشن دست های ایشان رو می شود. به عنوان نمونه در جامعه امروز عده ای با آن که اصول شفاف قانون اساسی وجود دارد در پی قوانین متشابه و غیرشفاف می روند و با هیاهو و غوغاسالاری می کوشند تا زمینه برای آشوب و هرج و مرج قانونی را فراهم آورند و جامعه را در سطح بحران قرار دهند تا بتوانند از این وضعیت بحرانی برای منافع خویش بهره گیرند. این دسته هرگز به اصول شفاف و روشن توجهی نمی کنند و چون بیمار دل هستند و در دل هایشان زنگار کینه و کدورت است و از سلامت شخصیت و روحی و روانی برخوردار نمی باشند، تنها دنبال مصادیق غیرروشن قانونی می روند، این گونه است که هنجارشکنی به عمل طبیعی آنان تبدیل می شود و از جاده قانون و سلامت بیرون می روند و منحرف می شوند.

خداوند در این آیه تبیین می کند که بددلی و بیماردلی ایشان موجب می شود تا همواره در جایی قرار گیرند که فتنه و اخلال در نظم و فقدان آرامش است و برای رسیدن به این هدف از تاویل نادرست قوانین نیز خودداری نمی کنند. آنان برداشت های نادرست خود از قوانین را به عنوان تاویل و تفسیر درست مطرح می سازند و به موارد مشکوک شبهات و متشابهات، توجه ویژه ای دارند؛ زیرا در این فضا می توانند زیست کنند. اینان میکروب ها و ویروس های اجتماعی هستند که در فضای متشابهات و تاویلات نادرست رشد می کنند و تکثیر می شوند.

ادامه دارد